
همیشه آرام باش اگر می خواهی بزرگی را تجربه کنی
به یاد داشته باش که بزرگترین اقیانوس جهان هنوز هم آرام است.
همیشه آرام باش اگر می خواهی بزرگی را تجربه کنی
به یاد داشته باش که بزرگترین اقیانوس جهان هنوز هم آرام است.
زندگی از سه مرحله تشکیل شده است. به عبارتی ما همیشه در یکی از این سه مرحله قرار داریم:
مرحله خنثی
مرحله بدبیاری
مرحله خوش شانسی
1- در مرحله خنثی شخص هیچ اتفاق بد یا خوبی را تجربه نمی کند. به عبارتی نه رویدادی رخ میدهد که باعث ناراحتی او بشود و نه رویدادی که موجب شادی او شود. نه خوشحال است و نه غمگین.
2- مرحله بدبیاری زمانی است که شخص دائما" افکار و احساسات منفی دارد. غمگین است. ناله و شکایت می کند. به زمین و زمان دشنام می دهد و از همه طلبکار است. ناراضی است. خوشحال نیست. حالا به هر دلیلی که باشد. احساس خوبی ندارد. به همین جهت اتفاقاتی مانند برخورد با افراد عصبانی و ناراحت، پنچر شدن چرخ اتومبیل، شکستن شیشه خانه، سوختن پی در پی لامپ ها و چراغ های خانه، قبض های سرسام آور، جریمه، تصادف، بیماری، و هزاران مورد دیگر را یکی پس از دیگری تجربه میکند بدون اینکه حتی یک بار بیندیشد که چرا این اتفاقات را من تجربه می کنم؟
3- مرحله سوم، مرحله خوش شانسی است. در این مرحله شخص دائما" افکار و احساسات مثبت و خوب دارد. امیدوار است. نگران نیست. خوشحال است و غمگین نیست. سپاسگزار است و ناله و شکایت نمی کند. راضی است و از داشته هایش هر چه که هستند لذت می برد. با عینک سفید به زندگی نگاه میکند. خورشید و روشنایی را می بیند نه شب و تاریکی را. در نتیجه این افراد نه تصادفی را تجربه می کنند و نه گذرشان به بیمارستان و دادگاه و پاسگاه می افتد. اتومبیل آنها به ندرت ایرادی پیدا میکند و آنچنان آدرس تعمیرکاران را بلد نیستند. چون به ندرت گذرشان به آنها میخورد.
لطفا" به شکل زیر نگاه کنید:
همانگونه که درنمودار مشاهده می کنید وقتی که یک احساس منفی و بدی در ما بوجود میآید اتفاقات ناخوشایند بصورت تصاعدی شروع به رخ دادن میکنند. آنها تمایلی به قطع شدن ندارند.
برعکس آن هم درست است. وقتی که شما احساس خوب و مثبتی دارید اتفاقات خوب و خوشایند یکی پس از دیگری خودشان را نشان میدهند. آنها هم تمایلی به قطع شدن ندارند و دلشان میخواهد تکرار بشوند.
حال این احساس خوب شما هرچقدر قویتر باشد به همان اندازه، اتفاقات خوبِ بهتر و خوشحال کننده تری را تجربه خواهید نمود.
حالت خنثی حالتی است که معمولا" ما در آن به سر میبریم. یعنی عموم مردم در آن به سر میبرند. یک زندگی معمولی و عادی که از کار روزانه صبح شروع شده و به پایان کار روزمره در هنگام شب ختم میشود.
در این گونه زندگیها، هیچ هیجان و اشتیاقی دیده نمیشود. شخص فقط امیدوار است که اتفاق بدی را تجربه نکند. اتفاق خوب پیشکش!
نه احساس خوبی دارد و نه احساس بد. در نقطه صفر محور زندگیست. وسط پُل سرنوشت ایستادهاند. نه تمایلی به حرکت کردنِ رو به جلو را دارند و نه جرات برگشتن به عقب. چرا؟
چون اکثرا" نمیدانند که این احساس و افکار خودشان است که کیفیت اتفاقات خوب و بد را رقم میزند. چون نمیدانند که اگر خوشحال باشند و احساس امید و سپاس در وجودشان باشد آنگاه با داشتن احساس مثبت و خوب، اتفاقات خوب هم یکی پس از دیگری رخ میدهند. آنها به اشتباه تصور میکنند که ابتدا باید یک اتفاق خوب رخ بدهد تا باعث شادی آنها شود. به عبارتی آنها خوشحالی خودشان را به یک اتفاق خوب گره زده و مشروط نمودهاند. در حالی که این چنین نیست. ابتدا باید یک احساس خوب و مثبت داشته باشید تا بتوانید یک اتفاق خوشحال کننده و هیجان انگیز را تجربه کنید[...]
بعضی ها همیشه اتفاقات ناگوار و ناخوشایندی را در طول شبانه روز تجربه میکنند. همیشه در حال ناله و شکایت بوده مثل اینکه تمام مشکلات عالم آفریده شدهاند تا فقط به آنها آسیب برسانند.
در مقابل افرادی هم هستند که هر روز و شب خود را به بهترین شکل ممکن سپری میکنند. گویا آنها همیشه شانس دارند و اتفاقات خوب را یکی پس از دیگری تجربه میکنند.
اتفاقات خوب و بد در زندگی ما آدمها نتیجه سفارش خود ما هستند. اتفاقات خوب و بد زندگی هر فردی نتیجه دعوت خود اوست.
این اتفاقات خوب و یا بد بدون دعوت هرگز وارد حریم خصوصی کسی نمیشوند. آنها کاملا" مطیع بوده و بدون دعوت ما حضور پیدا نخواهند کرد.
اما این اتفاقات چگونه از طرف ما دعوت میشوند؟
همانگونه که در بالا اشاره شد ما در هر لحظه با یادآوری موضوعی خاص در ذهن خود و تجزیه و تحلیل آن و یا دیدن و شنیدن و حرف زدن در مورد آن، بلافاصله افکاری را تولید میکنیم.
این افکار مواد اولیه تولید احساس در ما را فراهم میکنند. افکاری که به ضمیرناخودآگاه خود ارسال میکنیم، با تبدیل شدن به یک احساس خاص که در ارتباط مستقیم با آن فکر است به کائنات ارسال میشود.
کائنات با دریافت آن احساس، موظف خواهد بود که اتفاقاتی را پیش روی آن شخص قرار بدهد که دقیقا با آن احساس هماهنگ و یکی باشند.
نه ذره ای زیاد و نه ذره ای کم.
مثلا کسی با اتومبیل خود تصادف میکند و یکی از چراغهای جلویی اتومبیلش صدمه میبیند، در اینجا افکار و احساسات منفی تولید شده توسط وی به کائنات ارسال شده و در حد و اندازه آن چراغ به وی بازگشت نموده است.
حال این افکار و احساسات هر چقدر بزرگتر و قوی تر باشند کیفیت آن اتفاقات هم به مراتب بزرگتر و بیشتر خواهند بود.
کائنات اصلا توجهی ندارند که این شخص این افکار و احساسات منفی را برای خودش خواسته یا دیگران. کائنات فقط به احساسات تولید شده توسط ضمیرناخودآگاه ما واکنش نشان میدهد.
اگر برای کسی دعای بدی بکنیم آنگاه نتیجه همان دعا، به شکل اتفاقات و حوادث ناگوار به سمت خودمان بازگشت خواهد کرد. چون کائنات این پیام را از طرف ما دریافت کرده است. فرستنده ما بوده ایم. کائنات فقط به محتوای پیام توجه میکند.
اگر ما آدمها میتوانستیم که اصلا فکر نکنیم و یا اینکه اگر فکر کردیم فقط به موضوعات مثبت و خوب توجه میکردیم آنگاه، کیفیت اتفاقات زندگی ما شگفت انگیز میشدند.
اتفاقات خوب یکی پس از دیگری برایمان رخ میداد. هرگز اتفاق و پیش آمد ناگواری را تجربه نمیکردیم. چون کیفیت اتفاقات زندگی هرکسی بر اساس مقدار سفارش افکار و احساسات مثبت یا منفی است که به کائنات ارسال میکند.
شما ممکن است درهر لحظه و در هر کجا، ارتعاشات فکری فراوان و متفاوتی را از دهن خود عبور بدهید اما بدانید که آن افکار که به نظرتان شاید خیلی بی اهمیت و ساده بیایند تاثیر شگفت انگیزی در سرنوشت شما خواهند داشت.
آیا می دانید که در هر لحظه و هر زمانی که به چیزی نگاه میکنید و یا در مورد مطلبی خاص حرف میزنید و یا می شنوید درست در آن زمان در حال تولید فکر و احساساتی خاص در ارتباط مستقیم با آن موضوعات هستید؟
هرگز تصور نکنید که چون شما فقط در ذهن خود در مورد آن موضوع فکر میکنید پس فقط خودتان از آنها آگاهی دارید و هیچ اتفاقی هم نخواهد داد.
اصلا این طور نیست. این افکار در واقع مواد خام و اولیه برای ساخت و تولید احساس هستند.
ممکن است بگوئید مگر میتوان اصلا فکر نکرد؟
بله درست است. نمیتوان هرگز فکر نکرد و این افکار بصورت ناخواسته از ذهن ما عبور میکنند. اما میتوان آنها را هدایت و کنترل نمود.
میتوان مسیر فکر را عوض کرد. میتوان با عوض کردن مسیر فکر از اندیشدن به یک موضوع منفی خودداری نمود.
معمولا ما با دیدن و شنیدن و خواندن مطالب خاصی، میتوانیم فکرمان را به سمت و سوی آن سوق بدهیم.
پس هر وقت که فکری منفی وارد ذهنتان شد و درحال جریان بود با دیدن یا شنیدن و خواندن مطلبی دیگر که مخالف و متضاد آن است باعث بهبود وضعیت فکری خود شوید.
با این کار مواد اولیه و خام منفی و بد، تبدیل به مواد اولیه و خام خوب و مثبت خواهند شد. آهنگ های شاد و آرام بخش گوش کنید. مطالب زیبا و مثبت بخوانید. صداهای خوب و مثبت بشنوید.
کنترل چشم، گوش و زبانتان در اختیار خودتان است. شما هستید که میتوانید تصمیم بگیرید که چه چیزی بشنوید و یا ببینید و یا در مورد چه موضوعی صحبت کنید.
گاهی اوقات ما میخواهیم خودمان را ثابت کنیم. لذا وارد بحثی میشویم که ناچار از واژه و عبارات منفی و نازیبا استفاده میکنیم. عصبی میشویم و احیانا" ممکن است پرخاشگری کنیم.
جملاتی به زبان بیاوریم که مواد اولیه و خام ساختن احساس بد و منفی را برایمان فراهم نماید.
لزومی ندارد در مورد هر چیزی اظهار نظر کنیم. وارد هر بحثی بشویم.
لزومی ندارد که در مورد گذشته و خصوصا اتفاقاتی که برای ما خوشایند نبودند فکر کنیم و آنها را زنده نمائیم.
لزومی ندارد که با کسانی حرف بزنیم که میدانیم در ادامه موجب ناراحتی و دلخوری و خراب شدن احساس ما خواهند شد.
لزومی ندارد که چیزهایی را ببینیم که باعث خراب شدن احساس و حال ما میشوند[...]
احساس آرام
به جرات میتوان گفت که تمامی دانشمندان و متخصصان علوم موفقیت و انگیزشی حامل یک پیام اصلی و اساسی بوده و هستند.
و آن چیزی نیست جز " داشتن احساس آرام و مثبت".
بله اگر هر آدمی بتواند همواره از یک احساس آرام و مثبت برخوردار باشد به یقین اتفاقات شگفت انگیزی را در زندگی خود تجربه میکند.
شاید شما هنوز به صورت کامل و به مدت طولانی یک احساس آرام و مثبت را تجربه نکرده باشید و باور این مطالب برایتان کمی دور از ذهن باشد.
اگر چنین است پس یکبار امتحان کنید چون این سخن من نیست بلکه پیام تمامی سخنرانان انگیزشی و متخصصان علوم موفقیت است. افرادی مانند، ناپلئون هیل. اندرو کارنگی. دیل کارنگی. کوین ترودو. آنتونی رابیز. وین دایر. جیم ران. و... که تمامی آنها در عمق گفتارشان برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی، فقط به یک نکته کلیدی تاکید میکنند و آن ابتدا داشتن یک احساس خوب و مثبت است.
تا زمانی که شما از یک احساس خوب و مثبت برخوردار نباشید هرگز اتفاقات خوشایندی را در زندگی خود تجربه نخواهید نمود.
دلیلش هم به خاطر داشتن ارتعاشات مثبت است. هر احساس خوب و مثبت دارای یک ارتعاش مثبت است که به کائنات منتقل می شود.
کائنات موظف است که ارتعاشات دریافتی از طرف ما را گرفته و آنالیز نماید. سپس طبق ماهیت ارتعاشی آن احساسات( منفی یا مثبت) کیفیت اتفاقات زندگی ما تدارک دیده میشود.
همه ما میدانیم که تمام کائنات و عالم هستی از انرژی تشکیل شده است.
حتی افکار و سخنان ما هم از انرژی تشکیل شدهاند.
هر فکری و هر کلمهای که به زبان آورده میشود تولید انرژی میکند. این انرژی ها در قالب ارتعاشاتی به کائنات ارسال میشوند.
اول احساس خوب و بعد تجربه اتفاقات خوب
خیلی ها به اشتباه فکر میکنند که ابتدا باید شاهد بروز و رخدادن یک اتفاق خوب باشند تا آنها احساس خوشحالی کنند. اما هم اکنون دانشمندان و متخصصان تکنولوژی فکر و علوم موفقیت به این نتیجه رسیدهاند که کاملا" برعکس است.
یعنی شما ابتدا باید احساس و حال خوبی داشته باشید تا بتوانید اتفاقات خوشایند را تجربه کنید. بعبارتی اتفاقات خوشایند حاصل و نتیجه احساس خوب و مثبت شما هستند.
ممکن است هم اکنون از شرایط فعلی خودتان رضایت نداشته باشید. این دقیقا" نتیجه همان فرکانسها و سیگنالهایی است که در گذشته، شما به کائنات ارسال کردهاید و هم اکنون درحال تجربه آن هستید. افکار و سخنانی مانند، این چه وضع زندگی است. همیشه اتفاقات بد رخ میدهد. من چقدر بدبخت هستم. بدشانسی پشت بد شانسی. من دیگر خسته شده ام... و از این قبیل جملات که خودشان به تنهایی برای تولید انرژی منفی و ارسال سیگنالهای منفی به کائنات کفایت میکنند.
ممکن است بگوئید خوب یعنی الان که من هزارو یک مشکل و مسئله دارم بیایم و بخندم و خوشحال باشم؟ آنگاه دیگران به من نمیخندند و مرا دیوانه تصور نمیکنند؟
خوب دقیقا" نکته همین جاست. آیا شما میخواهید مشکلات و مسائل زندگی شما کم شده و پایان بپذیرد یا خیر؟
اگر میخواهید چنین اتفاقی رخ بدهد راه قانونی آن فقط همین است که گفتم. باید احساس خوبی داشته باشید. حالتان باید خوب باشد. احساس خوب داشتن، یک حالت درونی است. ربطی به بیرون ندارد.
یعنی اگر شما از درون میل نداشته باشید شاد باشید آنگاه هیچ چیزی موجب خنده و شادی شما نخواهد شد.
بارها اتفاق افتاده که شما دمق و غمگین بوده اید. آنگاه در یک جمع دورهمی قرار گرفتهاید. اطرافیان شما هر چه لطیفه و سخنان با مزه تعریف میکنند نمیتوانند باعث خنده شما بشوند. چرا؟
چرا بقیه از خنده ریسه میروند و شما حتی یک لبخند به لبانتان نمیآید؟
چون شما از درون احساس خوبی ندارید. چون از درون آرام نیستید. آنگاه هیچ عامل بیرونی نخواهد توانست شما را شاد کند.
برعکس آن هم درست است. اگر شما از درون احساس خوب و شادی داشته باشید آنگاه هیچ عامل بیرونی نخواهد توانست باعث ناراحتی شما بشود.
تصور کنید شما از یک احساس خوب و شادمانه برخوردار هستید. درست در همان وقت درحال رانندگی هستید. شخصی ناگهان جلوی شما میپیچد و شما مجبور میشوید که به شدت پایتان را روی ترمز فشار بدهید. در این هنگام شما نه تنها عصبانی و خشمگین نمیشوید بلکه با خودتان فکر میکنید یعنی چه مشکلی ممکن است برایش پیش آمده باشد که اینگونه با شتاب وارد خیابان شد و عبور کرد؟
اما آیا شما وقتی که از یک احساس بد و منفی برخوردار بوده باشید و ناراحت و عصبانی باشید هم در آن هنگام اینگونه با آرامش برخورد میکنید؟ آیا اینگونه با آرامش واکنش نشان میدهید یا اینکه سرتان را از پنجره اتومبیلتان بیرون برده و سخنان ناپسند نثار آن شخص بی توجه میکنید؟
پس همانگونه که ملاحظه میشود تمام این اتفاقاتی که در زندگی ما رخ میدهند همگی بستگی به احساس درونی ما دارند.
یعنی هیچ اتفاق بدی در زندگی من و شما بوجود نمیآید مگر اینکه ما ابتدا احساس بد آن را در درونمان ایجاد کرده باشیم. اتفاقات خوب هم چنین است. وقتی از یک احساس خوب و مثبت و آرام برخوردار هستید کیفیت اتفاقات زندگی هم تغییر خواهند کرد. همیشه اتفاقات خوب سر راهتان سبز میشوند.
پس احساس خوبی داشته باشید. حتی اگر بیمار هستید. حتی اگر بی پول هستید. حتی اگر خواستهها و آرزوهایتان از شما دورند. احساس خوبی در خودتان ایجاد کنید. بخندید و خوشحال باشید. تحت هر شریطی احساس خوبی داشته باشید. باور داشته باشید که کائنات نسبت به احساس شما واکنش نشان میدهند. وضعیت فعلی شما قرار نیست تا ابد ادامه داشته باشد. چون با نوع احساسات شما دچار تغییر و دگرگونی میشوند.
هیچ معجزه ای قرار نیست در زندگی شما رخ بدهد مگر اینکه خودتان ابتدا و همین الان از یک احساس خوب و با نشاط برخورد دار باشید. تا زمانی که شما حس خوبی نداشته باشید و همواره غمگین و افسرده باشید آنگاه اتفاقات ناخوشایند یکی پس از دیگری رخ خواهند داد.
مهم نیست که شما هم اکنون از چه شرایطی برخوردار هستید. مهم آن است که تحت هر شرایطی با نشاط و خوشحال باشید. هرگز اجازه ندهید احساستان خراب بشود. این احساس شماست که در قالب انرژیهای مثبت یا منفی به کائنات فرستاده میشود.
این انرژی ها معادل خودشان را جذب میکنند.
طبق تعریف علم فیزیک، انرژی از بین نمیرود بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود.
شما در هر لحظه درحال تبدیل انرژی هستید. شما مبدل انرژی هستید.
شما انرژی های مثبت را در قالب احساس خوبتان به کائنات ارسال میکنید و بعد در کمال ناباوری اتفاقات خوشایندی را تجربه خواهید کرد.
هرگز تحت هیچ شرایطی غم و اندوه به خود راه ندهید. یقین داشته باشید که با احساس غم و اندوه و افسردگی و نا امیدی هرگز هیچ مشکلی حل نشده است. اگر کسی تا کنون توانسته است که با داشتن احساس منفی غم و اندوه و افسردگی، مشکلاتش را حل کند لطفا" یک نمونه بیاورید.
یکی از عواملی که باعث میشود گاهی آدمها در حالت افسردگی و غم و اندوه باقی بمانند آن است که به نظر دیگران خیلی اهمیت میدهند.
مثلا" از داشتن یک مسئلهای رنج میبرند. خودشان را غمگین و افسرده نشان میدهند تا دیگران متوجه ناراحتی آنها شده و بفهمند که ایشان بی خیال نیستند!
چه لزومی دارد که دیگران بدانند شما بابت مسئله و مشکل خود ناراحت و غمگین هستید. یا بدانند که شما فلان مشکل را دارید. به دیگران چه ربطی دارد؟
زندگی شما متعلق به خودتان است. این شما هستید که کیفیت اتفاقات زندگی خودتان را رقم میزنید نه دیگران.
پس حتی اگر مشکل و مسئلهای هم دارید خودتان را شاد و خوشحال نشان بدهید. بگذارید دیگران ببینند که شما چقدر قوی و پر انرژی هستید.
آنها بعد از گذشت مدت کوتاهی متوجه خواهند شد که این انرژی مثبت شما چگونه اتفاقات خوب و خوشایند را به زندگی شما جذب کرده است.
هر چیزی معادل و شبیه خودش را جذب میکند. این قانون است. پس اگر افکار مثبت و گفتار زیبا و احساس مثبت و آرامی داشته باشید آنگاه اتفاقات خوب یکی پس از دیگری خودشان را نشان خواهند داد.
یقین داشته باشید که اتفاقات خوب و خوشحال کننده برای افراد نا امید و افسرده هرگز رخ نخواهند داد. چرا که اصلا" ماهیت آنها با غم و اندوه و احساسات منفی سازگار نیست.
اتفاقات خوب با انرژی مثبت سازگار است. با احساسات مثبت و خوب همراه میشود. پس اگر دوست دارید در آینده اتفاقات خوب و خوشایندی را در زندگی خودتان تجربه کنید از همین الان تصمیم بگیرید که هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی اجازه ندهید احساستان خراب و منفی بشود[...]
تعداد صفحات : 34