loading...
احساس آرام _ ارتباط با ضمیرناخودآگاه و کائنات
احساس آرام

همیشه آرام باش اگر می خواهی بزرگی را تجربه کنی

به یاد داشته باش که بزرگترین اقیانوس جهان هنوز هم آرام است.

محمد صاحبی بازدید : 796 دوشنبه 06 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

مقایسه کردن خود با دیگران موجب ضعیف شدن توانایی های بالقوه ما خواهد شد.

این خاصیت قیاس است. وقتی خودتان را با کسی مقایسه می‌کنید آنگاه توانائی‌ها و استعدادهای شما پنهان می‌شوند. تمام ما آدمها در بعضی موارد و موضوعات، با هم اشتراک داریم. مثلا" راه رفتن، دیدن و شنیدن، حرف زدن، تحصیل کردن، کار و ورزش و خیلی چیزهای دیگر.

با وجود این، گاهی اوقات انگار ما دلمان نمی‌خواهد این امتیازات را در دیگران برجسته ببینیم و شاهد موفقیت آنها باشیم در حالی که خودمان هنوز در سطح پائین تری از موفقیت هستیم.

 

 

شما هرگز نعمت جدیدی را بدست نخواهید آورد در حالی که از بابت داشته های فعلی خودتان ناخشنود و ناسپاس هستید. 


هر گاه این سوال همراه با یک احساس غم و اندوه و نا امیدی، در ذهن ما ایجاد شود که چرا دیگران از من سرتر هستند، دقیقا" همان وقت است که مقایسه ذهنی ما با دیگران شروع شده است. یعنی مقایسه کردن خود با دیگران، زمینه این تفکر را فراهم می‌کند که چرا من در جایگاه دیگری نیستم؟ درحالی که باید به جایگاه خود فکر کنیم نه دیگران. تمرکز به جایگاه خودمان است که ما را در مسیر موفقیت هدایت می کند نه جایگاه دیگران.

تفکر مقایسه کردن خود با دیگران، شرایطی را ایجاد می‌کند که ما فقط نقاط قوت دیگران را ببینیم. در مقابل در خودمان فقط ضعف و ناتوانی خواهیم دید.باید به یادداشت که ضمیرناخودآگاه، باورپذیری بالایی دارد.

مقایسه کردن خود با دیگران موجب می‌شود که تمام توانائی‌های ما فاکتور گرفته شود و ما دیگر از داشته هایمان لذت نبریم.

فقط چیزهایی را خواهیم دید که در دیگران وجود دارد و در ما نیست. این بزرگ نمائی داشته های دیگران، زمانی ایجاد می‌شود که ما دیگر داشته‌های خودمان را نمی‌بینیم یا برایمان کم ارزش و بی ارزش شده اند.( مرغ همسایه غاز به نظر می‌رسد).

 

تصور ضعف و ناتوانی در مقابل دیگران که از مقایسه کردن خود با آنها بوجود آمده است انگیزه ما را نسبت به حرکت به سمت هدف ضعیف تر می‌کند.

تمایلی به رفتن به سمت هدف نشان نمی‌دهیم چون فکر می‌کنیم که تلاشمان بیهوده است. چون در جایگاهی که باید باشیم نیستیم. این تصور به خاطر آن بوجود آمده که ما داشته های دیگران را در کانون توجه خودمان قرار داده‌ایم.

 

عدم تحرک و تلاش و حرکت به سوی هدف در چنین شرایطی، خود عاملی دیگر برای عقب ماندن و دیر یا هرگز به هدف نرسیدن است. در حالی که دیگران همچنان مشغول کار و تلاش و پیشرفت هستند ما در جا می‌زنیم و نگاهمان به زندگی و حرکت و پیشرفت آنهاست.

 

 آنها همچنان در حال پیشرفت هستند و این پیشرفت موجب ناراحتی و عصبانیت ما می‌شود چون همچنان خود را عقب تر می‌بینیم. هیچ وقت خود و شرایط موجودتان را با دیگران مقایسه نکنید. شرایطی که دیگران هم اکنون در آن به سر می‌برند نتیجه تلاش و زحمتی است که در سالیان گذشته  متحمل شده اند تا به این مرحله رسیده اند. انتظار اینکه شما هم یک شبه همان شرایط را داشته باشید دور از عقل و منطق است.

 

روی کار و داشته های خودتان متمرکز شوید. بابت همه داشته هایتان شکرگزار باشید. از خدا تشکر  کنید. همیشه هم لازم نیست از زبانتان استفاده کنید. با رفتار و احساس خودتان آن را نشان بدهید.

 

شاد بودن شما نشانه شکرگزاری است. وقتی شاد هستید بدان معنی است که شما از داشته های فعلی خودتان خوشنود هستید. فقط در حالت رضایتمندی و شادی است که شما می‌توانید از قدرت های درونی خودتان و کائنات استفاده کرده و به اهداف دیگرتان دست پیدا کنید.

همانطور که گفته شد روی داشته هایتان تمرکز نموده و آنها را در ذهن و باور خود بزرگ نمائید. ضمیرناخودآگاه شما به مرور زمان، به این باور می‌رسد که شما واقعا"شخصی بزرگ با ایده هایی والا بوده و طبق ارتباط خاصی که با کائنات عالم دارد شرایطی را برای شما ایجاد می‌کند که قطعا" موجب خوشحالی شما خواهد شد. شاید بتوان گفت که هدف از خلقت، فقط شادی بوده است. تمام کائنات شاد هستند. جهان هستی شاد است. حرکت و تکاپو در شادی نهفته است. در غم و اندوه و ماتم، سکون و بی تحرکی است. احساس شادی، زبان شکرگزاری از خداوند مهربان است.

 

وقتی خود را با دیگران مقایسه می‌کنید در اصل داشته ها و نقاط قوت آنها را به عنوان یک برچسب، روی داشته ها و توانائی های خود می‌زنید و آنها را می‌پوشانید. به یاد داشته باشید که کائنات در چنین مواقعی دیگر داشته های شما را نخواهند دید. به عبارتی، ارتباطش با شما و احساستان قطع می شود[...]

 

 

محمد صاحبی بازدید : 703 یکشنبه 05 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

اخبار منفی موجب میشوند تا احساس ما خراب شده و کیفیت اتفاقات زندگی دستخوش ناملایمات شوند.

آدم با تماشای اخبار منفی و غم انگیز تلویزیون، موجب خراب شدن احساس خود می‌شود. چشمان ما محتویات برنامه تلویزیون را می‌بیند. سپس آنها را به ذهن و ضمیرناخودآگاه می‌فرستد.

ضمیرناخودآگاه طبق ماهیت خاص خودش، قدرت تشخیص خوب یا بد بودن هیچ مطلبی را ندارد. لذا هر آنچه را که توسط ضمیرخودآگاه دریافت کند آنگاه آن را چشم و گوش بسته می‌پذیرد.

ضمیرخودآگاه شما شامل حواس پنجگانه ( حس بینائی، حس شنوائی، حس لامسه، حس بویائی، حس چشائی) و ارتعاشات فکری ذهن شماست که در هر لحظه از ذهنتان می‌گذرد.

این محتویات منفی، وقتی وارد ضمیرناخودآگاه شد آنگاه ضمیرناخودآگاه موظّف است که احساس مخصوص به آن را در شما تولید کند.

وقتی محتویات یک برنامه تلویزیونی منفی ( غم انگیز و استرس زا) باشد آنگاه ضمیرناخودآگاه یک احساس منفی، مُنطبق با ماهیت آن پیام دریافتی، در شما ایجاد خواهد نمود.


 

به صورت خلاصه، اضطراب عبارت است از پیش بینی یک اتفاق بد در آینده! دلشوره‌ای که هر لحظه انتظار یک اتفاق و خبر ناگوار را در آدمی تداعی می‌کند.

به عنوان مثال به یک خبر منفی که حامل اخبار آمار جانباختگان یک سانحه تصادف رانندگی است توجه کنید.

گوینده با آب و تاب زیاد، آمار دقیق و شرح حال کامل به همراه تصاویر ویدیوئی به شنونده و بیننده انتقال می‌دهد!

آیا نیاز است که ما این تصاویر و اطلاعات منفی و دلخراش را دریافت کنیم؟

 

با تماشای این صحنه‌ها، احساس منفی و بدی در شخص تولید می‌شود. این احساس منفی باعث می‌شود تا ضمیرناخودآگاه ما پیام‌های منفی به کائنات ارسال کند.

کائنات در هر لحظه منتظر هستند تا پیام‌های ارسالی از طرف ضمیرناخودآگاه را دریافت نمایند. ضمیرناخودآگاه نمی‌تواند بفهمد که ما فقط یک تصویر یا یک ویدئوی ترسناک یا غم انگیز دیده‌ایم.

ضمیرناخودآگاه قدرت تشخیص خوب یا بد بودن این پیام ها را ندارد.

به همین خاطر هر پیامی را که دریافت می‌کند اگر به همراه احساس خوب یا بد باشد، آنگاه آن را به کائنات ارسال می‌کند.

آنگاه چه روی می‌دهد؟

وقتی این پیام‌های منفی به کائنات رسید آنوقت کائنات وارد عمل خواهند شد.

کائنات هم مانند ضمیرناخودآگاه مُطیع مَحض است. او هم بدون دستور ما هیچ کاری انجام نمی‌دهد. البته او مستقیم از ما دستور نمی‌گیرد. بلکه او دستورات ما را توسط ضمیرناخودآگاه ما دریافت می‌کند. ( ضمیرناخودآگاه ما رابط بین ما و کائنات است).

وقتی کائنات یک احساس و پیام منفی را دریافت نمود شروع به کار کرده و اتفاقاتی را پیش روی ما در زندگی قرار می‌دهد که مطابق با همان پیام‌های دریافتی باشد[...]

محمد صاحبی بازدید : 539 چهارشنبه 01 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

زندگی از سه مرحله تشکیل شده است. به عبارتی ما همیشه در یکی از این سه  مرحله قرار داریم:

مرحله خنثی

مرحله بدبیاری

مرحله خوش شانسی

 

1- در  مرحله خنثی  شخص هیچ اتفاق بد یا خوبی را تجربه نمی کند. به عبارتی نه رویدادی رخ میدهد که باعث ناراحتی او بشود و نه رویدادی که موجب شادی او شود. نه خوشحال است و نه غمگین.

 

2- مرحله بدبیاری زمانی است که شخص دائما" افکار و احساسات منفی دارد. غمگین است. ناله و شکایت می کند. به زمین و زمان دشنام می دهد و از همه طلبکار است. ناراضی است. خوشحال نیست. حالا به هر دلیلی که باشد. احساس خوبی ندارد. به همین جهت اتفاقاتی مانند برخورد با افراد عصبانی و ناراحت، پنچر شدن چرخ اتومبیل، شکستن شیشه خانه، سوختن پی در پی لامپ ها و چراغ های خانه، قبض های سرسام آور، جریمه، تصادف، بیماری، و هزاران مورد دیگر را یکی پس از دیگری تجربه میکند بدون اینکه حتی یک بار بیندیشد که چرا این اتفاقات را من تجربه می کنم؟

 

3- مرحله سوم، مرحله خوش شانسی است. در این مرحله شخص دائما" افکار و احساسات مثبت و خوب دارد. امیدوار است. نگران نیست. خوشحال است و غمگین نیست. سپاسگزار است و ناله و شکایت نمی کند. راضی است و از داشته هایش هر چه که هستند لذت می برد. با عینک سفید به زندگی نگاه میکند. خورشید و روشنایی را می بیند نه شب و تاریکی را. در نتیجه این افراد نه تصادفی را تجربه می کنند و نه گذرشان به بیمارستان و دادگاه و پاسگاه می افتد. اتومبیل آنها به ندرت ایرادی پیدا میکند و آنچنان آدرس تعمیرکاران را بلد نیستند. چون به ندرت گذرشان به آنها میخورد.

 

لطفا" به شکل زیر نگاه کنید:

 

 

همانگونه که درنمودار مشاهده می کنید وقتی که یک احساس منفی و بدی در ما بوجود می‌آید اتفاقات ناخوشایند بصورت تصاعدی شروع به رخ دادن می‌کنند. آنها تمایلی به قطع شدن ندارند.

 

برعکس آن هم درست است. وقتی که شما احساس خوب و مثبتی دارید اتفاقات خوب و خوشایند یکی پس از دیگری خودشان را نشان می‌دهند. آنها هم تمایلی به قطع شدن ندارند و دلشان می‌خواهد تکرار بشوند.

حال این احساس خوب شما هرچقدر قوی‌تر باشد به همان اندازه، اتفاقات خوبِ بهتر و خوشحال کننده تری را تجربه خواهید نمود.

حالت خنثی حالتی است که معمولا" ما در آن به سر می‌بریم. یعنی عموم مردم در آن به سر می‌برند. یک زندگی معمولی و عادی که از کار روزانه صبح شروع شده و به پایان کار روزمره در هنگام شب ختم می‌شود.

 

در این گونه زندگی‌ها، هیچ هیجان و اشتیاقی دیده نمی‌شود. شخص فقط امیدوار است که اتفاق بدی را تجربه نکند. اتفاق خوب پیشکش!

نه احساس خوبی دارد و نه احساس بد. در نقطه صفر محور زندگیست. وسط پُل سرنوشت ایستاده‌اند. نه تمایلی به حرکت کردنِ رو به جلو را دارند و نه جرات برگشتن به عقب. چرا؟

 

 چون اکثرا" نمی‌دانند که این احساس و افکار خودشان است که کیفیت اتفاقات خوب و بد را رقم می‌زند. چون نمی‌دانند که اگر خوشحال باشند و احساس امید و سپاس در وجودشان باشد آنگاه با داشتن احساس مثبت و خوب، اتفاقات خوب هم یکی پس از دیگری رخ می‌دهند. آنها به اشتباه تصور می‌کنند که ابتدا باید یک اتفاق خوب رخ بدهد تا باعث شادی آنها شود. به عبارتی آنها خوشحالی خودشان را به یک اتفاق خوب گره زده و مشروط نموده‌اند. در حالی که این چنین نیست. ابتدا باید یک احساس خوب و مثبت داشته باشید تا بتوانید یک اتفاق خوشحال کننده و هیجان انگیز را تجربه کنید[...]

 

 

 

تعداد صفحات : 35

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ احساس آرام می خواهد بگوید که در این جهان هیچ رویدادی تصادفی رخ نمی‌دهد و هر پیش آمدی نتیجه سخنان،افکار و خصوصا" احساسات مثبت یا منفی ما است که در قالب اتفاقات و حوادث خوشایند یا ناخوشایند در زندگی ما پدیدار می‌شوند.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از مطلب های سایت راضی هستید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 190
  • باردید دیروز : 153
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 1,516
  • بازدید ماه : 450
  • بازدید سال : 45,214
  • بازدید کلی : 2,979,338