تا زمانی که ما خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم، هرگز آرامش به سراغ ما نخواهد آمد. عملا" ما آرامش را با دستان خودمان از خویشتن دور میکنیم.
تلاش و پیشرفت و رقابت بسیار ارزشمند است و ما باید تلاش کنیم تا به بهترینها دست پیدا نمائیم. اما مقایسه کردن، نوعی احساس منفی در ما ایجاد میکند که باعث میشود ما همواره عقب تر بمانیم
توجه و تمرکز به داشته های دیگران، نیرو و انرژی فوق العاده زیادی را از ما خواهد گرفت. آنچنان ما را ضعیف خواهد نمود که دیگر حتی قادر نخواهیم بود به کار روزمره و معمولی خودمان ادامه بدهیم. این نوع دید منفی، هرگز تمامی ندارد. شما با بدست آوردن آن شرایط آرمانی، سیراب و قانع نمیشوید بلکه مجددا" نگاهتان به کسی دیگر خواهد بود که یک قدم از شما جلوتر است. به آدمی دیگر با شرایطی احتمالا" بهتر از شما و این داستان همچنان ادامه دارد و شخص در این حالت هرگز آرامش را احساس نخواهد کرد.
کسی که دوچرخه سوار است اگر به یک موتور سوار حسادت کند و با مقایسه خود با او، دوچرخه را کنار بگذارد و دائما" در این فکر باشد که چرا آن شخص موتور سیکلت دارد و او دارای دوچرخه است ممکن است همان دوچرخه را هم از دست بدهد. این قانون کائنات است. ناسپاسی و کفر نعمت موجب از دست دادن نعمت های موجود خواهد شد.
اما اگر با خوشحالی و لذت و احساس مثبت و آرام، از دوچرخه خود استفاده کند و به یک موتور سیکلت هم فکر نماید، آنگاه کائنات بابت آن احساس خوبی که دارد یک موتور سیکلت هم در مسیر زندگی او قرار خواهد داد. شکرگزاری و قدردانی از داشته های موجود ما، به صورت خودکار و قانونمند موجب افزایش نعمت و داشته های ما میشود.
با بیان هر آنچه که در اختیار داریم و شکرگزاری و ایجاد یک احساس خوب و مثبت، کائنات همانند و یا معادل بهتر از آنها را در اختیار ما قرار خواهند داد.
شکرگزاری نوعی جذب است. کلمات و عباراتی که در قالب شکرگزاری به کار برده میشود با اتصال به قدرت بی پایان خداوند از ارزش بالائی برخورد میشود.
این کلمات در هنگام شکرگزاری همانند دعای خیر و برکت و همان عبارات جادویی عمل میکنند. وقتی کلماتی در قالب شکرگزاری به کار برده میشوند و از بابت داشته هایی که در اختیار داریم راضی و خوشحال میشویم آنگاه ضمیرناخودآگاه ما اینگونه تصور میکند که گویا ما در حال تجربه داشتن یا بدست آوردن نعمتهایی جدید هستیم و این خوشحالی و رضایت به خاطر آن است که ما چیزهای تازه ای را به دست آورده ایم.
در این هنگام ضمیرناخودآگاه با پیامی که حاوی احساس ماست و به کائنات ارسال کرده، خبر از داشتن نعمت ها و داشته های جدید را به کائنات میدهد. کائنات عالم هم موظف میشوند که اتفاقاتی را در سر راه ما قرار بدهند که با آن احساس دارائی ها، همخوانی داشته باشد.
ضمیرناخودآگاه و کائنات نمیتوانند تشخیص بدهند که این ابراز خوشحالی و رضایت ما به خاطر داشته های قدیمی ما است یا اینکه بابت داشته های جدید است. آنها برداشتی که از شکرگزاری و رضایت ما دارند به این گونه است که گویا ما با هر بار شکرگزاری و قدردانی بابت داشته هایمان، درحال تجربه داشته های جدیدی هستیم.
احساس داشتن داشته های جدید، کائنات را موظف میکند تا داشته های جدید را سر راه شما قرار بدهد. ضمیرناخودآگاه و کائنات ساده لوح هستند و براحتی باور میکنند هر آنچه را که ما با احساس خودمان به آنها انتقال میدهیم. پس با شکرگزاری و قدردانی بابت داشته هایتان و هر آنچه که در اختیار دارید موجب افزایش آنها بشوید.
شما خودتان هستید که میتوانید نعمت ها و داشته هایتان را زیادتر کنید یا اینکه آنها را از بین ببرید و بی نصیبب بمانید.
انتخاب همواره با خود آدمی است.
پایان