به یاد داشته باشید که کائنات عالم طبق دستورالعملهای ضمیرناخودآگاه شما، کیفیت و شکل اتفاقات زندگی شما را برنامه ریزی میکند. فراموش نکنید که وقتی احساس بدی پیدا کردید آنگاه یک دستورالعمل منفی به ضمیرناخودآگاه شما ارسال خواهد شد. ضمیرناخودآگاه هم آن دستورالعمل را به شکل یک کد یا یک فرکانس به کائنات عالم میفرستد.
کائنات عالم بر مبنای نوع احساس شما، کیفیت اتفاقات را شکل میدهد. اما این اتفاق چگونه رخ میدهد؟
تصور کنید پای صحبت یک فرد منفی باف نشستهاید و او برایتان در حال بازگو کردن غم و غصه هایش است.در صحبتهایش موضوعاتی را بیان میکند و شما را به این باور میرساند که این دنیا ارزش زندگی کردن و تلاش و مبارزه را ندارد.
او موفق میشود که کاملا" شما را نا امید کند. احساس خواهید کرد که تمام غم و غصههای عالم وارد قلب شما شده است. تمام بدهیهای گذشته خودتان را به خاطر خواهید آورد.
در این هنگام وقتی که شما احساس منفی و غمانگیزی پیدا کردید، این پیام غمانگیز به شکل یک احساس منفی به ضمیرناخودآگاه شما ارسال میشود. این اتفاق، در همان لحظه و به صورت فوری انجام میپذیرد.
ضمیرناخودآگاه در هر لحظه در حال آنالیز کردن احساسات شماست.
ضمیرناخودآگاه بعد از دریافت این پیام غمانگیز، طبق وظیفهای که برایش تعریف شده است بلافاصله آن پیام غمانگیز را به کائنات ارسال میکند. حالا نوبت به دریافت آن پیام منفی توسط کائنات عالم هستی خواهد رسید.
در این لحظه آن پیام منفی و غمانگیز از طریق ضمیرناخودآگاه شما به کائنات عالم ارسال شده است. کائنات عالم با دریافت آن پیام که حاوی یک کد منحصر به فرد مربوط به شماست شروع به بررسی کارشناسی میکند.
راستی به یاد داشته باشید که کائنات اصلا" کاری ندارد که این پیام، چرا و چگونه از طرف شما ارسال شده است. او مامور است و معذور. کائنات بر مبنای احساس دریافتی از طریق ضمیرناخودآگاه شما اقدام میکند.
کائنات برای خودش تعریف خاصی از غم و اندوه و شادی و نشاط دارد.
تعریف کائنات از غم و غصه و اندوه، بسته به اینکه احساس حامل آن چقدر بزرگ و قوی باشد متفاوت است. مثلا" وقتی که یک احساس کوچک غم و اندوه را دریافت میکند، اتفاقی بر اساس همان احساس برای شخص مورد نظر ایجاد خواهد شد.
یا اگر این احساس غم و اندوه خیلی بزرگتر باشد، اتفاق ناگواری که برایش پدیدار میشود به نسبت همان احساس، بزرگتر و دردناکتر خواهد بود.
کائنات با دریافت این احساس غم و اندوه که حالا ما فرض میکنیم یک احساس منفی کوچک باشد شروع به کار و بررسی نموده و با کمی دقّت متوجه میشود که در زندگی این شخص اتفاق ناگواری که با این غم و اندوه وی، همخوانی داشته باشد وجود ندارد.
کائنات نمیتواند بفهمد که این شخص به خاطر از دست دادن یکی از عزیزانش ناراحت و غمگین است. یا اینکه چک برگشتی دارد یا اینکه از کار اخراج شده است. او فقط احساس را دریافت میکند، حالا به هر دلیلی که بوجود آمده باشد برایش فرقی نمیکند.
بعد از اینکه متوجه شد اتفاق ناگواری در زندگی این شخص وجود ندارد طبق وظیفهای که برایش تعریف شده است شروع به چیدمان اتفاقات و حوادث زندگی آن شخص میکند، به نحوی که این اتفاقات و حوادث با آن احساس دریافت شده، همخوانی داشته باشد.
لذا کائنات، اتفاقات ناگواری مثل زمین خوردن و شکستن دست و پا و یا یک تصادف ساده که مُنجر به خرابی گلگیر یا درب اتومبیل آن شخص میشود و یا اتفاقاتی نظیر این ها را برای آن شخص پدیدار میکند.
اما آن شخص قطعا" اگر آدم هوشیاری نباشد شروع به شکوه و شکایت خواهد کرد که من چقدر بدشانس هستم. تمام اتفاقات بد باید برای من رخ بدهد.
اصلا" یک درصد هم به فکرش خطور نمیکند که خودش این حادثه و اتفاق ناگوار را برای خودش سفارش داده باشد.
به یاد داشته باشید که هیچ اتفاق و حادثهای در این جهان تصادفی رخ نمیدهد. مگر اینکه هر آدمی خودش با ایجاد و ارسال احساس منفی یا مثبت به کائنات، در بوجود آمدن آن نقش مستقیم داشته باشد.
در اینجا لازم است دستورالعمل سادهای را به شما ارائه نمائیم تا ان شالله همیشه شاهد اتفاقات و حوادث مثبت و خوشایند در زندگی خودتان باشید.
تحت هیچ شرایطی اجازه ندهید احساستان خراب بشود.
اجازه ندهید کسی با سخنانش حال شما را خراب کند.
گاهی اوقات مثلا" به دوستتان گفتهاید اصلا" حس و حال خوبی ندارم. یا اینکه الان حسش نیست.
دقت کنید لطفا"، شما تا وقتی احساس خوبی نداشته باشید، هرگز کاری را به صورت مطلوب انجام نخواهید داد.
در این مواقع، اصلا" هیچ تمایلی به انجام کاری نخواهید داشت. چه بسا در شرایط دیگری بسیار خوشحال میشدید اگر آن کار را انجام میدادید.
پس چه عاملی باعث شده که شما الان حس انجام آن کار را نداشته باشید؟
همان حس بد یا منفی. شما در معرض سخنان یا تصاویری قرار گرفتهاید که احساستان خراب شده است.
یا صحنهای دردناک و ناراحت کننده دیده اید یا چیزی شنیده اید که شما را ناراحت کرده است. یا سخنی به زبان آورده اید که بعد از آن پشیمان شده و هم اکنون ناراحت و غمگین هستید.
به هر حال شما هماکنون، احساس خوبی ندارید. این دقیقا" همان لحظهای است که ضمیرناخودآگاه شما در کمین آن نشسته تا آن پیام منفی را بلافاصله به کائنات عالم ارسال نماید.
شما تحت هیچ شرایطی نباید اجازه بدهید احساستان خراب بشود.
خودتان بهتر میدانید چه چیزهایی شما را غمگین و ناراحت کرده و یا احساستان را خراب میکند. باید روی این موضوع کار کنید. زندگی خودتان را باری به هر جهت پیش نبرید.
اینکه هرچه پیش آمد خوش آمد نباید باشد. این شما هستید که کیفیت اتفاقات زندگی خودتان را چیدمان میکنید.
این خود شما هستید که تعیین میکنید در آینده چه اتفاقاتی با چه شکل و کیفیتی برایتان رخ بدهد. پس چرا راضی بشوید که کیفیت و شکل اتفاقات زندگی شما خراب از آب در بیاید.
به خاطر داشته باشید که نوع اتفاقات زندگی شما تغییر نمیکند چون نوع اتفاقات زندگی را، شما قبلا" طبق برنامه ریزی توسط افکارتان تعیین کرده اید. فقط شکل و کیفیت آنها تغییر میکند. مثلا" اگر شما تصمیم گرفته باشید که به سینما بروید، احساس منفی و بد شما باعث میشود که از لحظهای که میخواهید از منزل خارج شوید شاهد اتفاقات و حوادث ناگوار باشید تا لحظه ای که به خانه بر میگردید.
در اینجا با خراب شدن احساستان، شما به جای رفتن به سینما، به پارک نخواهید رفت، چون شما قبلا" برای رفتن به سینما برنامه ریزی کرده و تصمیم گرفتهاید. پس شکل و کیفیت اتفاقات عوض میشود نه نوع آن.
ضمیرناخوآگاه و کائنات ساده لوح هستند. آنها فاقد درک و شعوری هستند که ما برای خودمان از فهم و درک و شعور متصور هستیم. آنها فقط طبق همان احساسات خوب یا بد ما تصمیم میگیرند و اجرا میکنند. دقیقا" مانند یک رُبات در خدمت ما هستند.
دقت کنید لطفا"، به زبانی بسیار ساده به شما یادآوری میکنیم که بدانید و به اطرافیان خودتان هم آموزش بدهید. شما باید یک اجرا کننده خوب بوده و بعد یک آموزش دهنده ماهر باشید و این مطالب را به اطرافیانتان هم به زبانی ساده انتقال بدهید.
تا آنها هم مانند شما شاهد تجربه اتفاقات زندگی خود، به بهترین شکل ممکن باشند.
پس اجازه ندهید احساستان خراب بشود. همیشه مراقب باشید تا بهانه دست ضمیرناخودآگاه و کائنات ندهید. آنها فقط به وظیفهای که ماموریت انجامش را دارند عمل میکنند.
یا یک آهنگ شاد و مورد علاقهاتان را گوش میکنید و یا یک فیلم سرگرم کننده میبنید، یا در پارک و خیابان قدم میزنید و احساس خوبی پیدا میکنید.
شما در این لحظه بدون اینکه خودتان بدانید درحال ایجاد و شکل دادن کیفیت اتفاقات آینده زندگی خودتان هستید.
شما در هر لحظه با داشتن یک احساس خوب و آرام و مثبت، در حال ارسال یک پیام مثبت به ضمیرناخودآگاهتان هستید.
ضمیرناخودآگاه هم در هر لحظه در حال دریافت و ارسال آن پیامها به کائنات است.
کائنات با دریافت آن احساس خوب نمیتواند بفهمد که این احساس خوب شما فقط به خاطر یک قدم زدن ساده با یک دوست بوده یا به خاطر گوش دادن به یک آهنگ شاد و مورد علاقه شما ایجاد شده است.
کائنات اصلا" کاری به این چیزها ندارد.
او فقط با شکل منفی یا مثبت احساس شما کار دارد و بس. با دریافت این احساس مثبت، شروع به بررسی میکند و بعد از اینکه متوجه شد اتفاق خوشحال کنندهای در حال رخ دادن نیست، آنگاه شروع به کار نموده و کیفیت و شکل اتفاقات آتی زندگی شما را به گونهای چیدمان میکند که شما ممکن است از خوشحالی غافلگیر بشوید.
اتفاقات و حوادث خوبی را تجربه میکنید. در مسافرت دچار حادثه دردناک نمیشوید.
اتومبیلتان خراب نمیشود. اتفاق بدی برای شما و همراهانتان رخ نمیدهد. بنزین اتومبیل شما ناگهان تمام نمیشود که شما را در کنار جاده معطل کند.
کسی به ماشین شما نمیزند و شما هم با کسی تصادف نمیکند. در تاکسی همراه و بغل دست یک آدم ناراحت قرار نمیگیرید.
بیمار نمیشوید و اگر هم بشوید بزودی و سریع بهبودی حاصل شده و خیلی اتفاقات دیگر از این قبیل برایتان رخ میدهد.
نکته کلیدی دیگر اینکه، هرگز در ذهن خودتان به اتفاقات آینده که قرار است رخ بدهند به شکل منفی و ناخوشایند، فکر نکنید. یعنی اینکه تجسم منفی نداشته باشید.
مثلا" قرار است شما کسی را ملاقات نمائید.
در ذهنتان شروع به تجسم سازی منفی نکنید که خوب اگر من فردا رفتم و آن شخص مرا نپذیرفت چه خواهد شد؟
یا اصلا" مدارک مرا قبول نکرد آنگاه چه کار کنم؟
یا اگر اصلا حضور نداشت چه میشود؟
اگر معامله ما سر نگیرد آنگاه چه خواهد شد؟
این تصورات منفی باعث میشود که باز هم ضمیرناخودآگاه شما پیامهای منفی را از شما دریافت نماید. این پیامهای منفی به همراه همان احساس بدی که در شما بوجود آمده است به کائنات ارسال میشود.
کائنات هم دقیقا" شکل آن اتفاق را به همانگونه که شما احساس کرده بودید برایتان چیدمان میکند.
اصلا" در موردش فکر نکنید. اجازه بدهید زمانش فرا برسد. میگوئید استرس دارم؟ دلم شور میزند! خوب این دقیقا" همان اتفاق ناگواری است که رخ میدهد. با خودتان حرف بزنید و به صورت مصنوعی به ضمیرناخودآگاه خودتان خوراک بدهید.
ضمیرناخودآگاه ساده لوح است. اصلا" متوجه نمیشود که شما راست میگوئید یا نه. او را گول بزنید!
با خودتان حزف بزنید. مثلا" بگوئید فردا به امید خدا من میروم سر قرار ملاقات و آن شخص باخوشروئی مرا پذیرفته و با دریافت مدارک کامل من، کارم انجام میشود.
کیفیت اتفاقات فردا را به صورت دقیق در ذهن خود مرور کنید و به تصویر بکشید. اما بصورت زیبا و خوشایند و همانگونه که دوست دارید برایتان رخ بدهد.
واقعا" در ذهن خود تصور و تجسم کنید.
خودتان را و به عبارتی ضمیرخودآگاهتان را گول نزنید، بلکه ضمیرناخودآگاهتان را فریب بدهید. ( برای مشاهده مطلب آیا میتوان کائنات را فریب داد اینجا کلیک کنید).
در زمان بیان این جملات باید شکل و احساس شخصی را داشته باشید که کارش با موفقیت انجام شده است.
به نوعی باید برای خودتان و ضمیرناخودآگاهتان فیلم بازی کنید.
بازیگران سینما و تاتر راحت تر میتوانند ضمیرناخودآگاهشان را گول بزنند چون به راحتی میتوانند در یک نقش قرار بگیرند و طوری وانمود نمایند که گویا هم اکنون در همان فضا و مکان قرار گرفته اند.
سعی کنید از این خصوصیت خوب هنرپیشهها الگو برداری کنید. یاد بگیرید که برای خودتان و ضمیرناخودآگاهتان گاهی فیلم بازی کنید.
ضمیرناخودآگاه شما، گول میخورد و این خوراک را که در همان لحظه ایجاد احساس خوب و مثبتی هم برای شما کرده است به کائنات ارسال میکند.
کائنات با دریافت این پیام و بررسی اوضاع و احوال متوجه میشود که شما احساس موفقیت و پیروزی و خوشنودی دارید.
کائنات نمیفهمد که شما برای چه خوشحال هستید.
کائنات نمیفهمد که شما برای اتفاق خوب فردا خودتان را آماده کرده اید. کائنات فقط به احساس خوب شما پاسخ میدهد و شروع به کار نموده و کیفیت اتفاقات فرادایتان را به بهترین شکل ممکن که رضایت خاطر شما را فراهم نماید رقم میزند.
خوب طبیعی است که قرار فردای شما هم در لیست همان اتفاقات فردا است و شامل همان اتفاقات خوب میشود.
به همین راحتی شما میتوانید کیفیت اتفاقات زندگیاتان را خوب و قشنگ ایجاد کنید.
وقتی که شما عادت کردید به اینگونه زندگی کردن و همه چیز را به فال نیک گرفتن، به صورت خودکار شما دارای یک سرنوشت خوب و خوشایند خواهید بود.
حتما" در اطراف خود کسانی را میشناسید که در اصطلاح آدمهای خوش شانسی هستند. دست به هر کاری که میزنند خوب و موفقیت آمیز از کار در میآید.
اینها از آسمان و کرات دیگر نیامده اند.
آنها هم دقیقا" مثل من و شما هستند. فقط تفاوت آنها با دیگرانی که این دستورالعملها را اجرا نمیکنند در این است که آنها همیشه دارای احساس خوب و مثبت و آرامی هستند.
شما آنها را هرگز در حالت عصبانیت یا خشم نمیبیند. همیشه آرام هستند. آرام سخن میگویند. مهربان هستند. خونسرد هستند. منطقی هستند. چون مراقب هستند که احساساتشان خراب نشود.
تا زمانی که اجازه ندهید احساستان خراب بشود مطمئن باشید که کیفیت اتفاقات زندگی شما به بهترین شکل ممکن رخ خواهد داد.
پایان