سمینارها و کلاسهای زیادی همراه با کُتُب فراوان و متنوع در زمینه موفقیت و رسیدن به خواستهها و اهداف در زندگی برگزار و نگاشته میشود. اما اگر کسی نتواند ابتدا در درون خود یک آرامش و احساس شکرگزاری را ایجاد نماید، هیچ کدام از آن سمینارها و کتابهای موفقیت به کارش نخواهد آمد.
حتی اگر شما مستقیما" تحت تعلیمات و آموزش آنتونی رابینز یا دکتر علیرضا آزمندیان قرار بگیرید، اگر از درون آرام نباشید و احساس آرامش و شکرگزاری نداشته باشید هیچ اتفاق مفید و مثبتی در زندگی شما رخ نخواهد داد.
شکر گزاری اولین عامل آرامش
من نمیدانم هم کنون چه در اختیارتان است. سلامتی جسمانی و فکری ، اتومبیل، وسایل شخصی، موتور، دوچرخه، کتاب، پول، طلا و جواهرات، واقعا" دقیقا" نمیدانم چه در اختیارتان هست، اما همین قدر میدانم که اگر بابت داشتن آنها شکرگزار و خوشحال نباشید و احساس ناسپاسی در شما، وجود داشته باشد ممکن است آنها را از دست بدهید و شاید هم هرگز به بقیه اهداف و خواسته هایتان نرسید.
شکرگزاری تشکر از خداوند است. ناسپاسی ابراز نارضایتی به خداوند است. نوعی اعتراض است.
یعنی اینکه خدایا چرا به من اینقدر کم دادی؟ وقتی در مقابل خدای مهربان که از هرکسی به ما نزدیک تر است، از واژه "چرا" استفاده میکنیم در واقع به نوعی به همه داشتههایمان که خداوند از روی مِهر و مُحبت به ما داده است اعتراض میکنیم.
طغیان میکنیم. همان کاری که ابلیس کرد و با آن همه سابقه عبادت و حضور در درگاه خداوند، از نزد خداوند رانده شد.
یاغی گری در مقابل خداوند موجب میشود که همه چیزمان را از دست بدهیم. این یک قانون در کائنات عالم است. به قول ماهاتما گاندی، خداوند مهربان در اینگونه مواقع ما را تنبیه نمیکند بلکه بواسطه اتفاقاتی که برایمان رخ میدهد موجب پالایش روحی ما خواهد شد. لذا خداوند خیر مطلق است.
خداوند این جهان را کاملا" هوشمند و در عین حال قانونمند خلق کرده است. یعنی خودش فقط مانتیور میکند.
برای خدا هیچ فرقی ندارد که من چه کسی هستم و شما در چه جایگاهی قرار دارید. خداوند با قانونمند کردن این جهان، هر گونه تبعیضی را برداشته است. هیچ تفاوتی بین آدمها نیست. هرکسی بیشتر و بهتر به این قانونمندیها عمل بکند، آنگاه موفق خواهد بود.
اگر شما نتوانید قدردان و سپاس گزار باشید آنگاه هر آنچه که هم اکنون در اختیارتان است را از دست خواهید داد. این یک قانون است. قانونی که خداوند در کائنات عالم قرار داده است.
شکرگزاری و تشکر باعث میشود که شما بیشتر به دست بیاورید. احساس قدردانی موجب میشود که مسیر رسیدن به نعمتهای بی شمار این جهان همواره برای شما هموار باشد.
وقتی کسی از شما تشکر و قدردانی میکند ، شما دلتان میخواهد که بیشتر به او کمک کنید.
اما در مقابل آدمهای ناسپاس چه حسی دارید؟ آیا به آنها هم تمایل کمک مجدد دارید؟
مسلما" خیر. شما هرگز از آدمهای ناسپاس و قدرنشناس خوشتان نمیآید. از آنها با عنوان "گربه صفت" بودن یاد میکنید و از ناسپاسی آنها ناخشنود میشوید.
این یک قانون است. قانونی که مو لای درزش نمیرود. قانونی نیست که در اجتماع انسانها ایجاد شده باشد. قانونی است که خداوند از ابتدای خلقت این جهان و کائنات در آن قرار داده است.
اگر میخواهید به اهداف و خواسته هایتان برسید، همیشه خوشحال باشید. خوشحالی یعنی ابراز شکر گزاری. ابراز قدردانی از خداوند بابت هر آنچه که به شما عنایت کرده است.
شخصی میگفت: ای بابا، مگر این داشتههای فعلی هم شکرگزاری دارد که این همه فلسفه بافی میکنی ؟
به این دوست ناآگاه و بقیه کسانی که معنی شکرگزاری و قدردانی بابت داشتههایشان را نمیدانند باید گفت، شما هم اکنون نتیجه سخنان، افکار و اعمال و رفتار گذشته خودتان هستید.
هر آنچه که هم اکنون در اختیارتان است، نتیجه تلاش گذشته شماست. مگر میشود در زمینی گندم بکاری و جو برداشت کنی؟
مگر میشود که با احساس آرام و خُرسندی تلاش کنی و در این تلاشت استمرار و مداومت به خرج بدهی و آنگاه تلاشت بینتیجه باشد؟
نشستن در یک گوشه و فقط کتابهای موفقیت را خواندن و یا شرکت کردن در انواع سمینارهای انگیزشی، بدون داشتن احساس آرامش و شکر گزاری، مگر نتیجه میدهد؟
شما شایسته بهترینها هستید. اما ابتدا باید یاد بگیرید که چگونه احساس آرامش و خوشحالی را در خودتان ایجاد کنید.
شما باید خوشحال باشید. چون طرف حساب شما کسی نیست جز خدای مهربانی که شما و تمام این کائنات را خلق کرده است.
تو با خدا طرف حساب هستی. پس وقتی که ناشکری میکنی و وقتی که به زمین و زمان فحش و ناسزا میدهی، بابت داشتههای فعلی خودت، در واقع رو در روی خدا ایستادهای.
رو به خدا کردهای و مستقم به او میگویی که خدایا من بابت این چیزهایی که الان دارم راضی و خوشنود نیستم. تو به من کم دادهای!
اما مگر قرار است که خدا همه چیز را به تو بدهد؟ اگر چنین است، پس تلاش و کوشش و عقل و اندیشه تو چه میشود؟ مگر خداوند این جهان را قانونمند نیافریده؟
مگر خداوند خودش تو را جانشین خود قرار نداده؟ مگر تو را از قدرت عقل و اندیشه برخوردار نکرده است ؟ مگر این امکانات برای موفقیت و رسیدن تو به خواستههایت کافی نیستند؟
چرا همه چیز را از چشم خداوند میبینی؟ چرا تمام گرفتاریها و مشکلاتت را به حساب خدا میگذاری؟ پس خودت این وسط چه نقشی داری؟
نگارنده به زبانی بسیار ساده راه حل رسیدن به موفقیت و خواستههایت را باز گو میکند. باز هم تکرار میکنم که بجای ناله و ناسپاسی به درگاه خداوند، به داشتههایت توجه کن و بابت همه آنها خوشحال و قدردان باش.
بگو خدایا بابت تمام نعمتهایی که به من عنایت کردی ممنونم.
و البته خوشحال باش. تشکر کردن خالی به درد نمیخورد. اگر تشکر کنی اما احساس ناراحتی داشته باشی هرگز این قدردانی به درد نخواهد خورد.
به قول استاد دکتر الهی قمشهای، گاهی اوقات تشکر و شکرگزاری ما از صد تا فحش بدتره! گاهی اوقات سرمان را بلند میکنیم به سمت آسمان و با اکراه و آهی بلند میگوئیم، هی خدایا شکرت. دیگه چاره چیه!
این مدلی شکرگزاری کردن از صدتا کفر نعمت کردن بدتره. شکرگزاری یعنی خوشنود بودن از خدا بابت همه چیز. یعنی شاد بودن. شادی به معنی شکرگزاری است و شکرگزاری نشانه رضایت است. تا زمانی که راضی به رضای او باشی، مطمئن باش که همه چیز داری.
تو فقط در حالت خوشحالی است که میتوانی با کائنات عالم ارتباط داشته باشی. فقط درحالت شاد بودن است که میتوانی الهامات عالیه از کائنات دریافت کنی و اهداف و خواستههایت برایت روشن و قابل دسترسی باشند. خداوند من و تو را خوشحال آفریده است.
خداوند تمام موفقیتها و چیزهای خوب را همراه با خوشحالی قرار داده است. بدست آوردن، همراه با خوشحالی است. تولد همراه با خوشحالی است. هر چیز تازهای، خوشحالی به همراه دارد.
وقتی شما خوشحال هستی در واقع درحال ارسال این پیام به کائنات هستی که ای کائنات من هم اکنون چیزهایی در اختیار دارم که ارزش خوشحالی را دارد. هرچقدر بیشتر خوشحال باشید بیشتر بدست خواهید آورد.
چون خوشحالی بیشتر، احساس خُرسندی و سپاسگزاری بیشتری به همراه دارد. وقتی شما خوشحال هستید، کائنات اینگونه برداشت میکنند که شما در حال تجربه داشتن چیزهای فوق العادهای هستید.
کائنات کاری ندارد به اینکه شما هم اکنون چه در اختیار دارید. کائنات ققط به این احساس شاد بدون و شکر گزاری شما توجه میکند.
کائنات با دریافت احساس شکرگزاری و خوشحالی شما، به این باور میرسد که شما چیزهای ارزشمند زیادی دراختیارتان است. آنگاه نگاهی به تمام داشتههای شما میکند.
وقتی متوجه میشود که میزان شکرگزاری و خوشحالی شما بیش از داشتههای موجودتان است، آنگاه طبق قانون کائنات، موظف میشود که به داشتههای ارزشمند شما اضافه کند.
چون داشتههای شما باید با میزان احساس خوشحالی و شکرگزاری شما برابری نماید.
به یاد داشته باشید که اختیار با خودتان است. میتوانید این فرمول را در زندگی خود بکار بگیرید و استفاده کنید و هم میتوانید آنها را نادیده بگیرید. اما باید بدانید که موفقیت و شکست، خوشحالی و غم، همه از درون شما شروع میشود.
بیرون از شما هیچ خبری نیست. در بیرون از وجودتان به دنبال چیزی نباشید. پول و ثروت و تحصیلات عالیه و بقیه اهداف ارزشمند فقط در درون خودتان است.
شما نمیتوانید به یکباره به قله کوه برسید. اگر قصد دارید به قله ثروت و یا تحصیل برسید ابتدا باید از کوهپایه شادی و آرامش، شروع کنید.
اما برای شروع حرکت باید احساس آرام و شادی داشته باشید. اگر شما غمگین باشید هرگز نخواهید توانست به اهدافتان دست پیدا کنید.
چون احساس غم و اندوه در واقع پیام نداشتن و از دست دادن به کائنات مخابره میکند.کائنات قانونمند آفریده شده و اصلا" توجهی به این موضوع ندارد که شما دنبال چه چیزی هستید و نیت شما چیست.
کائنات فقط به احساس شما توجه میکند. اگر احساس ناشادمانی و نارضایتی از وجود خودتان و هر آنچه در اختیارتان است داشته باشید قطعا" یک پیام منفی به کائنات ارسال کردهاید.
کائنات اصلا" کاری به این موضوع ندارد که شما یک فرد مذهبی هستید یا یک آدم غیر مذهبی. به چه دین و آئینی اعتقاد دارید. کجا زندگی میکنید. کائنات با هیچ کدام از اینها کاری ندارد . فقط به احساس شما توجه میکند. همین.
برای اینکه بتوانید احساس خوشحالی داشته باشید، در درجه اول نباید برای شاد بودن خودتان شرط تعیین کنید. مثلا" بگویید من فقط به شرطی خوشحال میشوم که یک اتومبیل مدل بالا داشته باشم.
یا من به شرطی خوشحال میشوم که بتوانم در خارج از ایران زندگی کنم. من به شرطی خوشحال و راضی میشوم که استاد دانشگاه باشم و یا هر خواسته دیگری که ممکن است هر کسی مد نظر خود داشته باشد.
من نمیگویم نباید به دنبال خواسته و هدف خود در زندگی باشید. نه اصلا" چنین منظوری ندارم. باید به دنبال اهداف و خواستههای زیبایتان باشید اما، ابتدا باید خوشحال باشید. شادمان باشید.
برای خوشحالی و شاد بودنتان شرط نگذارید. مگر خداوند وقتی نعمت سلامتی را به شما داد برایتان شرط گذاشت؟ مگر پدر و مادر شما وقتی شما را به دنیا آوردند و در حال بزرگ کردن و رسیدگی به شما بودند با شرط و شروط این کارها را کرده اند؟
پدرو مادر من و شما با خوشحالی و رضایت کامل به ما رسیدگی کرده اند. از داشتن ما شاد بودند و هستند. از بزرگ کردن ما خوشنود بودند و هستند.
شما چرا برای شاد بودنتان شرط و شروطِ دست و پا گیر تعیین میکنید؟ شاد باشید و احساس خوشحالی داشته باشید تا بتوانید با کائنات عالم ارتباط درست و منطقی برقرار نمائید.
شاد بودن تعریف خاص خودش را دارد. شاد بودن یک احساس رضایت درونی است. احساس رضایت بابت هر آنچه که هم اکنون در اختیارتان است و ممکن است فردا در اختیارتان نباشد، اگر شما هم اکنون، خوشحال و شکرگزار نباشید.
نگارنده تا زمانی که به عارضه تنگی کانال در ناحیه دیسک کمر دچار نشده بود مثل خیلیهای دیگر، اصلا" بابت سلامتی خوشحال نبود. (شکرگزار نبود). شکرگزاری همان خوشحالی است.
وقتی پدری برای فرزند خردسالش یک خوراکی میخرد و به او میدهد و او خوشحال میشود، هنگام خوشحالی این پیام را به پدر خود میدهد که من از بابت این اتفاق خرسند هستم. قدر دان هستم.
خوشحالی یعنی قدردانی. اما ناراحتی و لجبازی به نوعی قدرناشناسی و ناسپاسی بابت آن چیز است. یعنی نارضایتی و ناخشنودی بابت داشتن آن چیز.
بله نگارنده خوشحال نبود و هیچ توجهی به سلامتی خود نداشت. اما بعد از آن عارضه دردناک، که باعث شد راه رفتن و نشستن و خوابیدن غیر ممکن و همراه با درد شدیدی باشد، آنگاه متوجه شد که چه نعمت ارزشمندی در اخیتارش بوده و خودش اصلا" توجهی به آن نداشته است.
بی توجهی به نعمت سلامتی و عدم خوشحالی بابت آن، باعث میشود که بعد از مدتی ما آن را بصورت موقت یا دائمی از دست بدهیم. بی توجهی به هر آنچه که هم اکنون در اختیارمان است ، موجب از دست دادنشان میشود.
پس اگر این همه تاکید میشود که همواره احساس شاد بودن داشته باشید بخاطر آن است که فقط با داشتن این احساس است که میتوانید الهامات کائنات را دریافت کنید.
میتوانید داشتههایتان را تثبیت نموده و آنها را اضافه نمائید. میتوانید نور و روشنایی را در جاده موفقیت و رسیدن به تمام خواستههای زیبایتان مشاهده کنید.
شما در تاریکی به جایی نمیرسید. اما وقتی نور باشد شما میتوانید به خوبی ببینید. فقط با خوشحالی و شاد بودن است که میتوانید خوب ببینید. خوب بشنوید. خوب احساس کنید.
شما با شاد بودن نه تنها چیزی را از دست نمیدهید بلکه خیلی چیزهای با ارزش دیگری به دست میآورید.
شما در مقابل خودتان مسئول هستید.
شما اگر احساس آرام و شادی نداشته باشید، هرگز نخواهید توانست کمکی به کسی بنمائید. چه آموزگار و معلم باشید چه کارمند و کارگر و چه خانه دار و مغازه دار و یا هر شغل دیگری که در اختیارتان است، هیچ فرقی نخواهد کرد. شما تا خودتان از درون آرام نباشید و این آرامش همراه با شادی نباشد هرگز نه به خودتان و نه اطرافیانتان هیچ کمکی نمیتوانید بکنید.
همین الان تصمیم بگیرید و لحظهای با خود و خدای خودتان خلوت کنید و به خدا بگویید که بابت تمام داشتههایتان از او ممنون و سپاسگزار هستید. این سپاسگزاری را بصورت عملی هم باید نشان بدهید و آن با شاد بودن است.
احساس خرسندی است. تا زمانی که خودتان و درونتان را رها کرده باشید و فقط به بیرون از خودتان متمرکز باشید، هرگز قادر نخواهید بود مسائل و مشکلات خودتان را حل کنید.
شما اول باید خودتان آرام و شاد باشید.
اجازه ندهید هر سخن منفی و ناامید کنندهای از طریق گوش و چشمان شما وارد ذهنتان بشود.
به یادداشته باشید که دیدن و شنیدن مطالب منفی و ناامیدکننده بصورت ناخودآگاه روی شما تاثیر منفی خواهد گذاشت. احساس بدی در شما ایجاد نموده و باعث ناراحتی شما خواهد شد.
نگاه و باور شما را نسبت به خودتان و زندگی خراب خواهد کرد. داشتن احساس غم و ناراحتی هم که مشخص است، پیامی منفی و مخرب به کائنات عالم است.
آرزو میکنم همواره شکرگزار باشید تا بتوانید شاد بودن را با یک احساس آرام تجربه نمائید.
پایان