آنها بلافاصله شروع کردند به معالجه اما متاسفانه کمی دیر شده بود. بعضی از بیماریها و اختلالات روانی اگر به موقع معالجه نشده و تحت درمان قرار نگیرند دیگر ممکن است هرگز بهبودی حاصل نشود. لذا آنها با وجود داشتن یک فرزند از یکدیگر جدا شدند!
واقعا" زندگی کردن با یک فرد اسکیزوفرنی یا اسکیزوئیدی وحشتناک است. اتفاقاتی در طی زندگی روی می دهد که اصلا" قابل تحمل نیست.
حالا سوال این است که چرا قبل از ازدواج تحقیق و بررسی کافی صورت نگیرد؟ چه اشکالی دارد هر دو طرف به یک مشاور و روانشناس مراجعه نمایند؟
این باور و فکر غلط که فقط دیوانه ها به نزد روانشناس و روانپزشک می‌روند دیگر کهنه و قدیمی شده است. بله یک زمانی این چنین بود. آن موقعی که هنوز علم روانشناسی هم به اندازه امروز گسترش نیافته بود مردم عقاید بعضا" اشتباهی نسبت به رواشناسی و روانپزشک داشتند. اما امروز دیگر این چنین نیست.
خب فرض را بر آن می‌گذاریم که دختر و پسر به نزد روانشناس و مشاوره هم رفتند و مورد تائید قرار گرفتند. حالا سوال این است آیا از نظر فرهنگی، تحصیلات و سن و سال هم با یگدیگر هماهنگ هستند یاخیر؟
قدم دوم شناخت و بررسی وضعیت خانوادگی و فرهنگی است.
مثلا" تصور کنید دخترخانمی از شمال ایران مثل گیلان یا مازندران با آقا پسری از شهر تبریز یا اردبیل ازدواج نمایند. همانگونه که می‌دانیم هر کدام از این افراد دارای فرهنگ و خصوصیات خاص خودشان هستند.
این همه تاکید به شناخت و لحاظ کردن این موارد به خاطر آن است که پس از ازدواج و رفتن دختر و پسر زیر یک سقف برای زندگی مشترک، آنگاه این اختلاف سلیقه های فرهنگی و عقیده ای خودشان را به شکل برجسته ای نشان خواهند داد. اختلافاتی که حتی گاهی کار را به جدال و کشمکش خواهند رساند.
توصیه میشود که مؤلفه های فرهنگی هم در نظر گرفته شود. گاهی دو طرف هر کدام با خانواده های خود با زبان خودشان حرف می‌زنند و این ایجاد سو ظن خواهد نمود.
شاید پنج سال طول بکشد تا دو طرف با فرهنگ هم آشنا شوند. تازه از کجا معلوم که فرهنگ یکدیگر را بپذیرند؟ بسیار دیده شده که زن و شوهری که هر کدام متعلق به شهری بوده اند با فرهنگ و آداب و رسوم خاص خودشان، هنوز پس از گذشت ده سال نتوانسته اند با خلق و خو و خصوصیات یکدیگر کنار بیایند و هنوز که هنوز است بگو و مگو و کشمکش دارند.
خب چه لزومی دارد وقتی این اختلافات فرهنگی باعث بروز ناهنجاری در زندگی زناشوئی میشود ما بگردیم و دختر یا پسری را انتخاب کنیم از شهری که اصلا" با خصوصیات و آداب و رسوم ما هماهنگ نیستند. مگر ما چند سال قرار است زندگی کنیم که ده یا پانزده سالش را در مسیر سعی و خطا سپری کنیم و در صدد رفع ایرادها و هماهنگ شدن با یکدیگر برآئیم؟ واقعا" عاقلانه به نظر نمی‌رسد!
اما نکته سوم که میخواهم به آن اشاره کنم سطح تحصیلات دو طرف است. اگر یکی با تحصیلات بالا مانند کارشناس یا کارشناسی ارشد باشد و دیگری دیپلم یا زیر دیپلم آنگاه ممکن است باز شاهد یک فاجعه دیگر باشیم. می‌پرسید چگونه؟
مثال: خانم دیپلمه و تحصیلات آقا مقطع ابتدائی یا برعکس!
خب کسی که تحصیلات مقطع راهنمائی و متوسطه نداشته است عموما" از آشنایی با زبان انگلیسی و عربی هم محروم خواهد بود. خانم در گوشی خود پیام انگلیسی به دوستانش ارسال می‌کند و آقا توانائی خواندن آنرا ندارد. خانم هنگام نوشتن و صحبت کردن از واژه ها و عبارت هایی استفاده می‌کند که شوهر بخت برگشته حتی معنی آنها را هم نمی‌داند.
شاید شما همین الان بگوئید که من زن و شوهری را میشناسم که اختلاف تحصیلات دارند اما در کمال صلح و صفا با یکدیگر زندگی میکنند.
حالا این سوال مطرح میشود که به واقع کدام صلح و صفا؟ من هم خانم دکتری را میشناسم که با یک آقایی که سوادش در حد خواندن و نوشتن است ازدواج کرده و سالیان سال است که با یکدیگر زندگی میکنند. اما آیا به راستی این زندگی است؟ آیا آنها واقعا" احساس خوشبختی میکنند؟ یا اینکه یک معامله صورت گرفته است؟ آیا آنها سخنان یکدگیر را درک میکنند؟ آیا آنها حرفهای هم را می فهمند؟ آیا یک ارتباط واقعی و درک متقابل وجود دارد؟
خب در کنار هم بودن که ملاک نیست. دو تا مسافر هم ممکن است روزها و ماه ها در یک هتل یا مسافرخانه، همخانه باشند و یکدیگر را ببینند و حرف بزنند. اما آیا ارتباط بین زن و شوهر مانند دو مسافر و هم اتاقی است؟ آیا ازدواج به واقع همین است؟
_f0uz.jpg "چگونه میتوان از ازدواج اشتباه جلوگیری کرد؟")
طبق نظر روانپزشکان، بسیاری از بیماریها و اختلالات روانی بعد از ازدواج بوجود می آیند. چرا؟
بارها مشاهده شده که دختر یا پسری چند سال پس از ازدواج به یک بیماری جسمانی یا اختلال روانی مبتلا شده اند. بعد از بررسی های بالینی مشخص شده که ایشان در دوران مجردی این بیماری و اختلال را نداشته اند و بعد از ازدواج بوجود آمده است.
خب چرا؟ چرا ما باید خودمان را مریض کنیم؟ ازدواجی که باید سلامتی و نشاط را تضمین نماید تبدیل به عامل بروز بیماری های جسمانی و روانی میشود!
لطفا" دقت زیادی در انتخاب بنمائید. مهم نیست که الان چند سال دارید. مهم نیست که دیگران در مورد دیر ازدواج کردن شما چه می گویند. مهم آن است که شما نباید با دست خودتان، خودتان را نابود کنید.
دقت کافی به خرج بدهید. اگر کسی را برای ازدواج انتخاب کردید حتما" موارد گفته شده در بالا را لحاظ بفرمائید. مشاوره قبل از ازدواج، هماهنگی فرهنگی و طبقاتی و تحصیلات
یک عمر قرار است شما یکدیگر را ببنید.
یک عمر قرار است با هم صحبت کنید.
یک عمر قرار است در چشمان هم نگاه کنید.
یک عمر قرار است یکدیگر را احساس کنید.
پس اگر این انتخاب اشتباه باشد آنگاه:
یک عمر باید یکدیگر را تحمل کنید.
یک عمر باید با هم هم صحبت نشوید.
یک عمر باید درگیر دعو ا و کشمش باشید.
یک عمر باید پشیمانی را تجربه کنید.
یک عمر باید از انواع بیماریهای جسمانی و روانی رنج بکشید.
آیا براستی این مدت زمان کوتاه زندگی، ارزش این همه سعی و خطا را دارد؟
زن و شوهر باید از دیدن هم لذت ببرند.
زن و شوهر باید از هم صحبتی با هم لذت ببرند.
زن و شوهر باید از در کنار هم بودن احساس خوبی داشته باشند.
زن و شوهر، زن و شوهر میشوند تا تجربه ای زیباتر و کاملتر از احساس لذت در زندگی را لمس کنند.
پایان
آیا رویدادهای زندگی، تحت کنترل ما هستند؟