الف: حواس پنجگانه
ما به کمک هر یک از حواس پنجگانه خود قادر هستیم تا یک پیام بخصوص را به مغز خود ارسال نمائیم. مثلا بادیدن یک گل سرخ و بوئیدن آن، یک پیام مثبت و زیبا به ذهن خود ارسال میکنیم.
یا با شنیدن یک آهنگ خاص، احساس شادی یا غم به ما دست میدهد. گاهی اوقات هم با مزه کردن و یا بوی یک خوراکی، احساس خوشایند یا ناخوشایند در ما پدیدار میگردد.
تمامی این ورودی های پنجگانه حواس ما، کانالی هستند برای انتقال پیام های مثبت یا منفی، سازنده و یا مخرب که نهایتا به ضمیرناخودآگاه ما خواهد رسید.
ب: ارتعاشات فکری
در هر لحظه ارتعاشات فکری متعددی در ذهن ما تولید میشوند که البته کنترل افکار کار دشواری نیست. گاهی اوقات این ارتعاشات فکری خاطره ای را از گذشته در ما زنده میکند. با زنده شدن آن خاطره احساس خوشایند یا ناخوشایندی در ما بوجود میآید.
معمولا ارتعاشات فکری به خودی خود و به تنهایی وارد ذهن ما نمیشوند. به عبارتی حتما باید یک عاملی وجود داشته باشد تا آن ارتعاش فکری را در ذهن ما به فعالیت وادار کند. در اینجا میتوان به دو عامل مهم برای ورود ارتعاشات فکری به ذهن اشاره نمود.
اولی همان حواس پنجگانه هستند. ما به کمک هر یک از حواس پنجگانه خود یک ارتعاش فکری خاص در رابطه با آن تولید میکنیم. مثلا شخصی از خوراک ماهی و مخصوصا بوی آن خوشش نمیآید. این شخص به محض شنیدن نام ماهی و یا دیدن آن، افکاری در ذهن خود تولید میکند که این افکار تداعی کننده خاطراتی از گذشته هستند.
خاطراتی که گویای تجربیات ناخوشایندی از خوراک ماهی و بوی آن را در ذهن وی زنده میگرداند. عامل دیگر، اولویت های ذهنی هستند. یعنی ذهن ما به صورت خودکار مهمترین موضوعات و علاقمندی های ما را وارد ذهن ما کرده و ما را وادار به تجزیه و تحلیل آن میکند.
ذهن ما با پذیرش این ارتعاشات فکری، شروع به کار نموده و نسبت به آن عمل، واکنش مناسب را ارائه میکند. واکنش هایی مانند افسوس، تاسف، ترس، نگرانی، غم و افسردگی و غیره.
تاثیر ورودی های ذهن بر روی زندگی ما چیست؟
با توجه به اینکه ضمیرناخودآگاه ما بدون خواست و اراده، پیام های ضمیرناخودآگاه را دریافت میکند، لذا باید به شدت مراقب این ورودی ها باشیم. تمامی ورودی های ذهنی ما کانالهایی هستند برای ارسال محتویات خوراک ضمیرناخودآگاه.
کسانی که مراقب نیستند که چه خوراکی را از طریق ضمیرناخودآگاه خود وارد ذهن میکنند آنگاه باید شاهد تجربه کیفیت ناخوشایندی در زندگی خود باشند. ضمیرناخودآگاه با دریافت هر پیام، احساس متناسب با آن را در ما ایجاد میکند. این احساس بنا به محتوای خاص خودش که میتواند مثبت یا منفی باشد کیفیت اتفاقات زندگی ما را رقم خواهد زد.
پس بنابراین باید مراقب باشیم که خوراک مناسبی را از طریق ورودی های ذهن خود وارد مغز نموده تا اتفاقات خوشایندی را تجربه نمائیم.
کائنات بر مبنای نوع احساسی که از ضمیرناخودآگاه ما دریافت میکند کیفیت اتفاقات زندگی ما را رقم میزند. حال شما تصور کنید وقتی قرار است کیفیت اتفاقات و حوادث زندگی ما بر اساس پیام های ارسال شده از طرف ضمیرناخودآگاه خودمان صورت بپذیرد خوب قطعا تکلیف کاملا روشن و مشخص خواهد بود.
ما باید از دیدن و شنیدن موضوعات منفی و غم انگیز خودداری کنیم. از فکر کردن به امور منفی و نا امید کننده دور بمانیم. همواره سخنان زیبا و مثبت به کار ببریم تا شنیده های ما مفید و خوب باشند تا خوراک خوبی وارد ذهن ما بشود. به این ترتیب همواره ما از یک احساس متعادل و مثبت برخوردار خواهیم بود.
با داشتن این احساس مثبت و آرام به صورت اتوماتیک کیفیت اتفاقات زندگی ما به بهترین شکل ممکن رقم خواهد خورد.