loading...
احساس آرام _ ارتباط با ضمیرناخودآگاه و کائنات
احساس آرام

همیشه آرام باش اگر می خواهی بزرگی را تجربه کنی

به یاد داشته باش که بزرگترین اقیانوس جهان هنوز هم آرام است.

محمد صاحبی بازدید : 504 جمعه 17 مرداد 1399 نظرات (0)

 

یا اینکه چرا از مسیر میان بُر نرفتی؟ و ده‌ها چرای دیگر که برای خودمان ردیف می‌نمائیم. اما چرا ما در گذشته کارهای اشتباهی مرتکب شده‌ایم که اکنون باید به آنها فکر کرده و آنها را مرور نمائیم و حسرت بخوریم؟

همان گونه که بارها در این وبلاگ گفته شده است، کیفیت اتفاقات زندگی در آینده، در زمان حال حاضر برنامه ریزی می‌شود. بعبارتی ما در زمان  حال حاضر با نوع گفتار و افکار خودمان، احساسات مثبت یا منفی را در خود ایجاد می‌کنیم.

 این احساسات مثبت یا منفی هستند که وقتی از طریق ضمیرناخودآگاه به کائنات منتقل شدند، آنگاه کیفیت اتفاقات زندگی ما را در آینده چیدمان می‌کنند.

پس اگر ما بخواهیم اتفاقات و حوادثی چون گذشته، برایمان رخداد نکند باید هم اکنون و در زمان حال، مراقب گفتار، افکار و احساسات خود باشیم.

درست است که ما به اتفاقات گذشته دسترسی احساسی نداریم و قادر نیستیم که تاثیری روی آنها بگذاریم اما می‌توانیم کیفیت اتفاقات آینده را در زمان حال مورد تاثیر قرار بدهیم.

شما می‌توانید زندگی و سه زمان حال، گذشته و آینده را شبیه یک کارخانه تولیدی تصور کنید. کارخانه ای که یک خط تولید دارد. این خط تولید نیازمند موادی است تا بتواند کالای مورد نظر را تشکیل بدهد.

این مواد همان(گفتار، افکار و احساسات مثبت یا منفی) ما هستند. خط تولید هم زمان حال است .

مدیر تولید هرگز چشم به نقطه پایان کار نمی‌دوزد. تمامی پرسنل کارخانه، با شروع کار خط تولید، خط تولید  را رها نمی‌کنند تا بروند در انتهای خط تولید ببینند که محصول به چه شکلی در آمده است.

آنها به خوبی می‌دانند که محصول در انتهای کار به بهترین شکل ممکن آماده خواهد بود. پس با شکیبایی تمام در قسمت های مختلف کارخانه مشغول به کار می‌شوند تا هیچ کدام از قطعات عیب و اشکالی پیدا نکنند.

چون اگر خط تولید و قسمت های مختلف آن مورد بازبینی و نظارت قرار نگیرد هر لحظه ممکن است اتفاقی رخ بدهد که باعث بشود خط تولید نتواند کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام بدهد.

اگر اشکالی بوجود بیاید، خط تولید نمی ایستد. خط تولید همچنان به کار خود ادامه می‌دهد چون اینگونه برنامه ریزی شده است. اما اتفاقی که رخ خواهد داد اینکه کالایی که قرار است در انتهای کار تحویل گرفته شود از کیفیت کافی برخوردار نخواهد بود.

ما آدمها گاهی اوقات لحظه زمان حال و خط تولید زمان حال را فراموش می‌کنیم و فقط به انتهای خط تولید زندگی خود نگاه می‌دوزیم. فقط نظرمان به آینده است که چه خواهد شد.

خوب طبق مثال بالا، وقتی نظرمان از لحظه زمان حال دور بشود آنگاه دیگر متوجه خطاها و اشتباهاتمان در زمان حال حاضر نخواهیم شد. این خط تولید که همان زندگی ماست همچنان به گذر خود ادامه خواهد داد.

این وسط چه کسی صدمه خواهد دید؟ قطعا ما صدمه می‌بینیم که نظرمان را از خط تولید زمان حال حاضر زندگی خود برداشتیم و فقط به نتیجه کار در آینده چشم دوخته ایم.

تازه قسمت جالب داستان آنجاست که گاهی اوقات ما در خط تولید کارخانه زندگی خود هیچ مواد اولیه ای تدارک ندیده ایم  ولی با پرویی تمام همچنان به نتیجه کار چشم دوخته‌ایم.

خط تولید کارخانه  زندگی را راه اندازی کرده‌ایم و بدون اینکه مواد اولیه‌ای در کار باشد به نتیجه کار چشم می‌دوزیم تا ببینیم در آخر چه گیرمان می‌آید؟

دور از جان شما، واقعا ابلهانه نیست؟

اما مواد اولیه خط تولید زندگی ما چیست؟

همان نوع گفتار و طرز فکر ماست. نوع گفتار و طرز فکر ما، در هر لحظه، احساسات مثبت یا منفی  در ما تولید می‌کنند. این احساسات مثبت یا منفی به دلیل ارتباط خاصی که با کائنات عالم دارند موجب می‌شوند که کیفیت اتفاقات زندگی ما شکل گرفته بشود.

بعبارتی گفتار و افکار و احساسات مثبت یا منفی ما همان مواد اولیه خط تولید کارخانه زندگی ما هستند. حالا تصور کنید هرچقدر گفتار و افکار ما زیباتر و مثبت باشند آنگاه نتیجه کار به بهترین شکل ممکن در قالب اتفاقات زندگی نصیب ما خواهند شد.

گاهی اوقات ما یک روز گفتار و افکارمان خوب است و سعی می‌کنیم که مثبت اندیش باشیم و بلافاصله از فردای آن روز دوباره به گذشته یا آینده چشم می‌دوزیم. خوب طبیعی است که این کار را خراب خواهد کرد.

خط تولید زندگی خودتان را به دست بگیرید. اصلا نیازی به سرمایه ندارد. تنها سرمایه شما گفتار و افکار شما هستند.

وقتی شما گفتار نیکو، افکار سالم و مثبتی داشته باشید یعنی به دور از غم و اندوه و افسردگی و خشم و عصبانیت باشید، آنگاه بصورت اتوماتیک کارخانه خط تولید زندگی شما، این مواد اولیه را به بهترین شکل ممکن تبدیل به اتفاقات خوب و قشنگ خواهند کرد.

اگر به خط تولید یک کارخانه توجه کرده باشید خواهید دید که مواد اولیه چندان شباهتی به مواد تشکیل شده نهایی ندارند.

به عبارتی مواد اولیه یک شکل و فرم خاصی دارند و مواد تشکیل شده در انتهای کار به شکل دیگری است. اما جنس و ماهیت مواد، همان هستند.

زندگی هم چنین است. وقتی گفتار و افکار و احساسات شما مثبت بود، اتفاقاتی که برایتان رخ می‌دهد شاید دقیقا" شبیه همان گفتار یا افکارتان نباشند اما جنس آنها قطعا" مثبت بوده و مورد دلخواه و خوشایند شما هستند.

خوب حالا که فهمیدیم گذشته ما نتیجه ندانم کاریهای خودمان است که براحتی اجازه دادیم دیگران سرمان کلاه بگذارند یا اینکه بلایی سرمان بیاورند حالا نباید تکرار بشود.

آن موقع به اندازه الان اطلاعات و آگاهی نداشتیم. با ساده لوحی اجازه دادیم هرکاری که دوست داشتند اطرافیانمان با  ما  بکنند. اما الان دیگر آن اتفاق‌ها رخ نخواهند داد.

الان ما قرار است با زندگی کردن در زمان حال، و با استفاده از گفتار و افکار مثبت و تولید احساسات مثبت در خود، کیفیت اتفاقات آینده را از این به بعد به بهترین شکل ممکن ایجاد کنیم.

اتفاقاتی که در آینده خواهند افتاد البته اگر شما فرمول بالا را به اجرا در بیاورید قطعا شما را غافل گیر خواهند کرد. یعنی اینکه اصلا شما نمی‌توانید تصور کنید چه اتفاقات خوبی برایتان رخ خواهد داد. قرار هم نیست که بدانید.

این از اسرار کائنات عالم است. شما فقط از مواد اولیه گفتار، افکار و احساسات مثبت و زیبا در زمان حال استفاده می‌کنید و به زندگی خود ادامه می‌دهید.

اتفاقات خوب به موقع خودش رخ می‌دهند. کمی به زمان نیازدارد. اصلا عجله نکنید.

اجازه بدهید کائنات کار خودش را انجام بدهد. کائنات کار خود را خوب بلد است. اشکال ما در آن است که عجول هستیم. اگر الان شرایط خوبی نداریم فکر می‌کنیم که تا آخر عمر و آخر دنیا قرار است همینطور باقی بماند.

خوب البته اگر به قوانین کائنات و فرمولی که در بالا اشاره کردم توجه نکنید حتما همینطور خواهد بود. اما قرار است که از این لحظه شما دیگر به گذشته به عنوان یک گذشته منفور و زشت نگاه نکنید.

به گذشته با مهربانی نگاه کنید و با خود بگوئید که اتفاقات گذشته مانند یک الگو و آلارم در ذهن من هستند تا به من یادآوری کنند که نباید آنها را دوباره تکرار کنم.

نباید تاریخ را فراموش کرد. گذشته ما تاریخ ماست. کسانی که تاریخ را فراموش می‌کنند مجبور به تکرار آن هستند. اتفاقاتی که در گذشته برای هر یک از  ما در زندگی رخ داده است هر کدام به منزله یک تاریخ است برای ما.

پس آن را در گوشه ای از ذهن خود در بایگانی نگهداری می‌کنیم اما مورد اجرا نمی‌گذاریم. چون نمی‌خواهیم که دوباره آنها تکرار بشوند. بعد بلافاصله به زمان حال باز می‌گردیم و شروع می‌کنیم با ایجاد احساس مثبت و زیبا در خود، مواد اولیه خط تولید زندگی خودمان را تدارک ببینیم.

اصلا هم لازم نیست که به آینده چشم بدوزید. دیر یا زود بلاخره آینده هم از راه می‌رسد. اما اجازه بدهید که به استقبال یک آینده زیبا برویم. آینده ای که حتما" ما را خوشحال خواهد کرد.

اما این آینده خوشحال کننده، بدست نخواهد آمد مگر اینکه ما اکنون احساس خوبی داشته باشیم. هر وقت گذشته به یادتان آمد یک لبخند بزنید و با خود بگوئید که من شما را هم دوست دارم. شما زمانی مرا با تمام سختی ها ومشقت ها همراهی کردید.

اما اکنون دیگر نمی‌توانم از شما استفاده کنم. شما فرسوده و ناکار آمد شده اید. اکنون باید از فرصت ها و امتیازاتی که زمان حال در اختیار من قرار می دهد استفاده کنم.

من شما را هم دوست دارم . هرگز شما را نفرین نمی‌کنم. از شما فرار نمی‌کنم. چون شما هم در ذهن من خانه ای دارید و ساکن آن هستید.

با یادآوری بدترین و تلخ ترین خاطرات خود در گذشته هم، ناراحت و غمگین نشوید. زیرا که در آن موقع شما نوع فکر و گفتارتان آن گونه بوده است.

دلیلی برای ملامت کردن خودتان نیست. خودتان کرده‌اید. گفتار و افکار شما باعث شده که اتفاقات آن موقع به آنگونه رخداد کنند.

شما این امتیاز و فرصت را دارید که اکنون، اینده را به زیباترین شکل ممکن بسازید. اگر این امتیاز در اختیار شما نبود آنگاه باید غصه می‌خوردید و خودتان را ملامت می‌کردید.

 

 شما در ایستگاهی ایستاده اید که همیشه بلیط برای سوار شدن به قطار آینده را دارید. پس شما هرگز جا نمی‌مانید.

مقایسه کردن خود با دیگران

گاهی اوقات ما خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم. مثلا موهای سرمان یا مژه یا ابرو و چشمانمان را با شخصی دیگر مقایسه می‌کنیم. یا اینکه اتومبیل و خانه خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم. و گاهی هم میزان تحصیلات و این گونه  موارد مقایسه خواهند شد. هرچه که باشد اینها زائیده فکر و تصورات ماهستند. و در عین حال کاملا بیهوده .

چرا که ما یک انسان منحصر به فرد هستیم. ما یک آدم کامل هستیم. ممکن است ابرو یا چشم ما شبیه دیگری نباشد اما اینکه ابرو و چشم دیگری از ابرو و یا چشم ما زیباتر است، فقط یک نگاه و عقیده است.

این نظر ماست. شاید دیگری نظری غیر از این داشته باشد. چون زیبایی نسبی است. چشم و ابرویی که برای ما بسیار جالب و خوشایند است شاید برای دیگری اصلا قشنگ نباشد.

همانگونه که یکی چاقی را دوست دارد ودیگری لاغری را. کسی سبزه بودن را دوست می‌دارد و دیگری از سفید بودن خرسند می‌شود.

یکی از موهای بلند خوشش می‌آید و دیگری از موهای کوتاه. می‌بینید تمام اینها سلیقه ای و نسبی هستند.

پس هرگز خودتان را زشت تلقی نکنید. اگرخودتان را با دیگری مقایسه کنید قطعا" یا خود را بهتر خواهید دید یا بدتر. خوب تر دیدن ممکن است شما را مغرور کند و بدتر دیدن هم می‌تواند ایجاد عقده خود کم بینی ایجاد کند.

تمام مردم در نزد خداوند دوست داشتنی هستند.

هیچ مادری وقتی سه قلو زائیده،  هرگز بچه هایش را باهم مقایسه نمی‌کند. مادر ممکن است در بزرگسالی فرزندانش آنها را گاهی باهم مقایسه نماید(به دلیل رفتار آنها) اما خدای مهربان هرگز چنین کاری نمی‌کند.

خدای مهربان همیشه با نگاه مهربان و محبت آمیز به ما نگاه کرده و می‌کند. پس ما انسان های مستقلی هستیم با امکانات کامل و ارزشمند.

امکاناتی مانند فکر کردن. سخن  گفتن. راه رفتن. غذا خوردن . خندیدن و گریه کردن. ممکن است بگوئید که مگر اینها امکانات هستند؟ بله امکانات واقعی و ارزشمند همین ها هستند.

اگر می‌خواهید بدانید که درست می‌گویم یا نه، فقط کافیست که به سراغ افرادی بروید که هم اکنون در بستر بیماری افتاده اند و قادر نیستند چیزی بخورند یا بنوشند. قادرنیستند و اجازه ندارند که سخن بگویند یا بخندند یا گریه کنند، چون به شدت برای سلامتی آنها مضر خواهد بود.

بگذریم. موضوع این مطلب، چگونه در زمان حال زندگی کنیم است. پس برای اینکه بتوانیم قشنگ زندگی کنیم باید بدون اینکه با نگاه نفرت آمیز به گذشته نگاه کنیم، و حسرت بخوریم، به بهترین شکل ممکن در زمان حال سخن بگوییم.

قشنگ فکر کنیم. مهربان باشیم. و بدانیم که لحظات واتفاقات آینده در همین زمان حال درحال شکل گرفتن هستند. هر چقدر الان احساس بهتری داشته باشید اتفاقات آینده قشنگ تر خواهند بود.

اصلا" کار سختی نیست.

شما زندگی عادی خودتان را انجام بدهید فقط تنها کاری که باید بکنید این است که هنگام حرف زدن، زیبا ومثبت سخن بگوئید. هنگام فکر کردن طوری فکر کنید که احساس شما خراب نشود. هرگز اجازه ندهید غم و اندوه و ناامیدی به سراغ شما بیاید. زیرا هر وقت شما نا امید و افسرده بشوید آنگاه از خدا دور شده و به در کنار ابلیس قرار گرفته‌اید.

آدمها آن قدر که با نا امیدی خود موجب خرسندی و رضایت ابلیس می‌شوند با هیچ گناهی نمی‌توانند این کار را انجام بدهند.

                                                                                                                   پایان

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ احساس آرام می خواهد بگوید که در این جهان هیچ رویدادی تصادفی رخ نمی‌دهد و هر پیش آمدی نتیجه سخنان،افکار و خصوصا" احساسات مثبت یا منفی ما است که در قالب اتفاقات و حوادث خوشایند یا ناخوشایند در زندگی ما پدیدار می‌شوند.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از مطلب های سایت راضی هستید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 55
  • آی پی دیروز : 59
  • بازدید امروز : 231
  • باردید دیروز : 92
  • گوگل امروز : 21
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 720
  • بازدید ماه : 3,914
  • بازدید سال : 33,992
  • بازدید کلی : 2,968,116