او خیلی ناله و شکایت میکرد.
کم کاری های خودش را که در زندگی و شغل خود، باعث شده بود تا آن موقع نتواند بازنشسته شود یا کار و کاسبی مناسبی دست و پا کند را به حساب تقدیر و سرنوشت و تقصیر این و آن میدانست.
همیشه مینالید.
از زمین و زمان بد میگفت و شکوه میکرد. هر وقت حال او را میپرسیدم با ناراحتی و در حالی که آهی از ته دل میکشید میگفت: ای بابا چه حالی چه احوالی! دیگه از این بدتر هم مگه میشه؟
( راستش را بخواهید همیشه در ذهنم به او پاسخ میدادم: بله. از این بدتر هم امکان دارد).
همیشه اینگونه بود. یک بار هم او را در حال شکرگزاری و رضایت ندیدم. یکی دو بار به صورت غیر مستقیم خواستم به او بگویم که این همه ناشکری و ناسپاسی بلاخره کار دست شما خواهد داد و به شدت پشیمان خواهی شد. اما سن و سالش این اجازه را به من نداده بود که بخواهم حرفی بزنم که یک وقت آن را به حساب نصیحت بگذارد.
من همیشه نگرانش بودم. زیرا به خوبی میدانستم قوانین کائنات به قدری دقیق و حساس است که به موقع، هرکسی را به شدت مجازات خواهد کرد و آن شخص تاوان کفر و یا شکرگزاری خودش را میدهد.
یک روز خبر ناگواری به گوشم رسید.
راستش را بخواهید وقتی آن خبر ناگوار را شنیدم بلافاصله به یاد ناله و شکایتهایش افتادم.
به یاد آن روزهایی افتادم که دائما" در حال ناله و شکایت بود. از زمین و زمان بد میگفت و همیشه مینالید. یعنی چه؟ مگر میشود که فقط بدی و ناراحتی باشد. همین که تو میتوانستی راه بروی و یک خانواده داشتی که در کمال سلامتی کنار هم زندگی میکردید مگر کم نعمتی بود. اگر مشکل مالی و پولی هم داشتی آن هم به علت کم کاری و سهل انگاری خودت بوده است. از چه کسی گله و شکایت میکنی در حالی که :
بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست، از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی.
میخواهی چه کسی را مقصر جلوه بدهی. سهل انگاری و کم کاری خودت را به گردن کائنات و تقدیر و سرنوشت میاندازی؟
مگر کائنات کشک است؟ مگر میتوان سر کائنات کلاه گذشت؟
وقتی تو خودت خواسته یا ناخواسته میخواهی زندگی خودت را نابود کنی تقصیر کائنات چیست؟
تو چون میکنی اختر خویش را بد، مدار از فلک چشم نیک اختری را
آن خبر واقعا" شوکه کننده و درد آور بود.
آری او پسر بزرگش را از دست داده بود. او عزا دار شد.
پسر بزرگش در اثر تصادف در خیابان، جان خود را از دست داده بود. روحش شاد.
دلم میخواست بروم و به آن پدر ناسپاس بگویم که تو خودت پسرت را به کشتن دادی. تو خودت باعث شدی این اتفاق دردناک به سراغ تو و خانواده تو بیاید.
کاش آدمها میدانستند که ناله و شکایت و ناشکری چقدر میتواند کیفیت اتفاقات زندگی آنها را خراب کند.
گاهی اوقات میشنوم که کسی میگوید: مگر با این اوضاع و احوال هم دیگر جای شکر باقی مانده است؟
آری میپذیرم که شرایط مخصوصا" به خاطر وجود" کرونا ویروس" خیلی سخت شده است. خیلی ها منبع درآمد خود را عملا" از دست داده اند.
میدانم که خیلی ها حتی چند ماه است که نتوانسته اند کرایه خانه خود را پرداخت نمایند.
تمام این ها را میدانم زیرا که در بین همین مردم و با همین مردم زندگی میکنم.
اما آیا ما دوست داریم که شرایطی که هم اکنون در آن به سر میبریم بدتر و بدتر از این که هست بشود؟
شخصی بود که به خاطر اینکه نتوانسته بود گوشت تهیه کند و شام مناسبی برای فرزندانش تهیه کند به شدت غصه دار بود. دائما" به زمین و زمان ناسزا میگفت. ساعتی نگذشته بود که یکی از فرزندانش دل پیچه گرفت. به آرامی درد آنقدر زیاد شد که دیگر صدای گریه اش تا آن طرف کوچه هم میرسید.
مرد ناچار با یکی از همسایه ها، فرزندش را به بیمارستان رساند. بعد از معاینه معلوم شد که وی سنگ کلیه دارد و سنگ در حال حرکت است.
مرد همان جا در راهروی بیمارستان نشت و دو دستی به سر خود زد.
با خود زمزمه میکرد: خدایا این دیگر چه بود؟ مگر من بدبختی کم دارم؟ آخر چرا من؟ چرا این همه بدبختی یک جا باید به سراغ من بیاید؟
حضرت مولانا به شکل بسیار زیبایی در مثنوی مولوی به این موضوع اشاره کرده و در ابیات مربوط به " نیستان" به زیبایی تمام به ناشکری و ناسپاسی و عواقب وحشتناک آن اشاره کرده است.
نی به آتش گفت کین آشوب چیست؟ مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب افروختم دعوی بی معنی ات را سوختم
وقتی " نی" به اعتراض میگوید که چرا من را میسوزانی؟ آتش در پاسخ میگوید: این همه ادعای بی معنی تو( کنایه از ناسپاسی و نالیدن) تو لیاقتش آتش( کنایه از حوادث و اتفاقات ناگوار) است.
این همه ناله و ناسپاسی تاوانش آتش است. این شعر کنایه به همان آدمهایی است که همیشه ناشکری میکنند. همیشه ناله سر میدهند. به زمین و زمان دشنام میدهند. هرگز فکر نمیکنند که خداوند این کائنات و جهان را قانونمند خلق کرده و همه چیز بر روی حساب و کتاب است. هیچ اتفاقی برای شما رخ نمیدهد مگر اینکه خودتان آن را خواسته باشید.
آن مرد نگون بخت آگر آن همه ناسپاسی نکرده بود هرگز چنین اتفاقی برایش رخ نمیداد. فرزندش را در سن نوجوانی از دست نمیداد.
او آن قدر از بی پولی و فقر خود نالید و سگنال های منفی به کائنات داد که کائنات پول هنگفتی را از طریق دریافت دیه مرگ فرزندش نصیبش کرد.
گاهی اوقات درخواست های ما به شکلی است که کائنات به شکل خیلی بدی به ما پاسخ خواهند داد. اگر خواسته ای دارید مثلا" تقاضای پول و ثروت از کائنات خداوند دارید، آن را باید همراه با احساس مثبت و شادمانی و شکرگزاری بیان کنید. زیرا که اگر این درخواست همراه با غم و اندوه و ناشکری باشد کائنات آن را به شکل ناخوشایندی نصیب ما خواهند کرد.
اما این اتفاقات چگونه توسط کائنات برنامه ریزی شده و رخ میدهند؟
وقتی کسی شروع به ناله و شکایت میکند در واقع در حال ارسال سیگنال های منفی به کائنات است.
پیام های منفی به کائنات ارسال میکند. کائنات هرگز نمیتواند بفهمد که علت این ناراحتی و ناسپاسی آن شخص به خاطر چیست؟
کائنات اصلا" کاری به این کارها ندارد. کائنات فقط پیام ها را دریافت نموده و به آن پاسخ میدهد.
اما سیستم این عملکرد به چه شکلی است و کائنات چگونه مجازات میکند؟
مجازات کائنات
وقتی کسی به صورت مداوم ناله و شکایت سر میدهد، پیام هایی حاوی نارضایتی که همراه با ناراحتی است تولید میکند.
از نظر کائنات عالم، نارضایتی و ناشکری به معنی نداشتن یا از دست دادن است. به عبارتی از نظر کائنات هستی، این نارضایتی و ناراحتی زمانی ایجاد خواهد شد که شخصی چیزی را از دست داده باشد یا در شرف از دست دادن باشد.
کائنات حق انتخاب ندارند. یعنی این کائنات نیست که اتفاقات بد یا خوب را گلچین کرده و سر راه آدمها قرار میدهد. بلکه این خود آدمها هستند که با نوع پیامهایی که به کائنات ارسال کرده اند کیفیت و اندازه آن اتفاقات را سفارش میدهند.
آن هم بصورت ناخواسته انجام میشود. خوب طبیعی است که هیچ کسی دلش نخواهد خواست بر اثر شکوه و شکایت و ناشکری، اتفاقی مثل از دست دادن یکی از عزیزانش را تجربه نماید، اما این کار به صورت اتوماتیک از طرف کائنات انجام میشود.
وقتی که شخصی دائما" پیامهای منفی مثل نمونه بالا به کائنات ارسال میکند، کائنات بر مبنای میزان و اندازه آن فرکانس ها، اتفاقات خوب یا بد را تدارک خواهند دید.
مثلا" در نمونه بالا که اشاره شد آن مرد، احساس منفی فوق العاده ای را تولید کرده است. آن احساس منفی در ردیف غم و ناراحتی از دست دادن یک عزیز بوده است. همیشه هم ناله و شکایت منجر به از دست دادن یکی از عزیزان نخواهد شد چون که میزان فرکانس های ارسالی همیشه به یک اندازه نیستند.
اما گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که دست کمی از همان اتفاق ناگوار ندارد. مثلا" تصادفی رخ میدهد که یکی از عزیزان یا خود شخص راهی بیمارستان شده و مدت ها در کما به سر خواهد برد.
کائنات با کسی شوخی و تعارف ندارد. کائنات نمیتواند تشخیص بدهد که الان " کرونا ویروس" هست و شما به شدت مشکل دارید. وضعیت مالی شما زیاد خوب نیست. بدهکار هستید. کار و کاسبی شما چندان رونقی ندارد که هیچ اصلا" رونقی ندارد. کائنات اصلا" به این چیزها کاری ندارد.
همانطور که وقتی اوضاع و احوال شما خوب است و همه چیز بر وفق مراد است هم کاری به این ندارد که شما الان چقدر داری و چقدر میخوری.
کائنات فقط در هر شرایطی به آن احساسی که شما تولید میکنید پاسخ خواهد داد. ممکن است کسی در شرایط مالی و جسمانی خیلی خوبی باشد اما عادت کرده باشد که از واژه های ناسپاسی استفاده نماید.
باز هم کائنات در این گونه مواقع نمیتواند بفهمد که آن شخص این سخنان را از روی تفریح و شوخی بیان کرده است و اصلا" این حرفهای او واقعیت نداشته و فقط چون فکر میکند که ممکن است او را چشم بزنند این حرف ها را میزند.
اما کائنات با دریافت آن سیگنال ها شروع به کار کرده و اتفاقاتی خاص را به وجود خواهد آورد.
شخصی بود که یک مغازه داشت. کار و کاسبی او خیلی خوب بود. همیشه هم شکرگزار بود و هیچ وقت ناله و شکایت نمیکرد. اما همسر او عادت داشت که همیشه بنالد.
از زمین و زمان شکایت داشت. یک بار هم نشده بود که وقتی او را میبینی از وضعیت بد جسمانی خود ناله و شکایت نکند. هر دفعه از چیزی مینالید.
یک بار از درد کلیه ها و یک بار دیگر از درد پا و کمر.
درحالی که همیشه هم به نظر سرحال میآمد و زندگی عادی خودش را داشت.
اما این وضعیت ادامه پیدا نکرد. با بیان و تکرار مداوم این سخنان او بلاخره راهی بیمارستان شد. دو عمل بر روی پاهای او انجام گرفت و در پاهای او پلاتین قرار دادند.
اما او هنوز هم متنبه نشده بود و همچنان مینالید. مانند افرادی که نه خانه دارند و نه کار و زندگی مناسب. مانند کسانی مینالید که در بیمارستان بستری هستند و ممکن است به زودی مورد عمل جراحی دیگری قرار بگیرند.
بلاخره اتفاق دوم رخ داد و او برای عمل دیسک گردن راهی بیمارستان شد درحالی که سن و سال چندان بالایی هم نداشت.
وای که اگر بخواهم این اتفاقات را به صورت دقیق بیان کنم شاید لازم باشد ساعت ها این نوشتن ادامه داشته باشد و این از حوصله شما خارج خواهد بود.
اما همین قدر بگویم که اصلا" مهم نیست که شما هم اکنون در چه شرایطی به سر میبرید. وضعیت مالی و جسمانی شما خوب است یا نه.
فقط بدانید که از این لحظه به بعد را خودتان بوجود میآورید. اگر میخواهید وضعیت از این که هست بدتر نشود و یا حتی رو به بهبودی بگذارد پس از همین الان شروع کنید به شکرگزاری و بیان جملات مثبت.
از بابت هر آنچه که دارید ممنون و سپاسگزار باشید.
هرگز خودتان و شرایط کنونی خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. شما منحصر به فرد هستید چون از شما فقط یک آدم روی این کره خاکی آفریده شده است.
هیچ کسی مقصر نیست. هر اتفاقی که در زندگی شما رخ داده است خودتان باعث آن شده اید. خوب الان که کسی جز من و شما و خدایمان اینجا حضور ندارد و شما هنگام خواندن این مطالب احتمالا" تنها هستید، پس با خودتان رو راست باشید و کمی به گذشته برگردید.
ببینید که چه اشتباهاتی مرتکب شده اید. ببینید که کجاها بد عمل کردید و باعث شده الان در موقعیت فعلی باشید. خودتان هم مطمئنا" قبول خواهید کرد که هیچ کسی جز خودتان مقصر نبوده است.
سعی کنید عادت نمائید که پشت سر کسی صحبت نکنید. حرف زدن در مورد دیگران معمولا" یک احساس بد و منفی در ما تولید خواهد کرد.
اگر قرار است خوبی کسی بیان شود، در آن گفتگو مشارکت کنید و احیانا" اگر لازم بود تائید نمائید اما از غیبت کردن خودداری کنید. زیرا که غیبت کردن یک انرژی منفی در شما تولید میکند و آن انرژی بلافاصله به کائنات ارسال خواهد شد.
این خود شما هستید که در هر لحظه با تولید احساسات مثبت یا منفی، کیفیت اتفاقات زندگی خودتان را رقم میزنید. هیچ کسی جز خودتان در بوجود آمدن اتفاقات زندگی شما نقش اساسی ندارد. دیگران هرگز نمیتوانند از طرف شما به کائنات پیام و احساس ارسال کنند.
تکرار میکنم هیچ کسی جز خود شما قادر نیست که به جای شما برای کائنات احساس ارسال کند. کائنات فقط به احساس و پیامهای ارسالی از طرف خودتان پاسخ خواهند داد.
اگر هم اکنون شرایط ایده آلی ندارید نگران نباشید. کائنات همیشه و در هر لحظه منتظر است تا پیام جدیدی از شما دریافت کند.
شکرگزار باشید و از بابت همه چیز ممنون باشید.
همیشه بگوئید: خدایا تو خیلی به من عنایت کرده ای. از تو سپاسگزارم. ممنون که همچنان من را مورد لطف خودت قرار میدهی.
هر وقت هم که اتفاقی برایتان رخ داد که برای شما خوشایند نبود بدانید که این اتفاق نتیجه افکار، سخنان و احساسات خودتان در گذشته بوده است و آن را به فال نیک بگیرید.
تکرار میکنم لطفا" آن را به فال نیک بگیرید. تنها راه قطع کردن اتصالات منفی شما به کائنات عالم همین کار است. یعنی به فال نیک گرفتن هر اتفاقی حتی به ظاهر ناخوشایند.
گاهی اوقات اتفاقاتی برای شما رخ میدهد که ممکن است به ظاهر چندان برایتان خوشایند نباشد. شما نباید اظهار نظر کنید. کائنات اظهار نظرها را به گونه ای دیگر برداشت خواهند کرد.
شما فقط آن را به فال نیک بگیرید و با خود بگوئید که خدایا شکر. حتما" در این اتفاق به ظاهر ناخوشایند یک امتیاز مثبت برای من وجود دارد.
نادرشاه افشار دستور داده بود که روی انگشتری خود این جمله را نقش کرده بودند:
" الخیر و ما فی وقع" یعنی هر اتفاقی که برای من رخ بدهد قطعا" به خیر و صلاح من خواهد بود.
نادرشاه افشار با این نگرش مثبت توانسته بود نصف جهان را تسخیر نماید. به عبارتی وی همواره با این تفکر و باور شکرگزاری زندگی میکرد. هر حادثه و رویدادی که برایش رخ میداد، بلافاصله آن را به فال نیک میگرفت. وقتی شما اتفاقی را به فال نیک میگیرید آنگاه احساس و باوری زیبا و مثبت در شما تولید خواهد شد.
این باور و احساس مثبت و زیبا وقتی به کائنات ارسال بشود کائنات نمیتواند متوجه بشود که شما در حال تجربه یک اتفاق خوب و زیبا هستید که این احساس را تولید کرده است. کائنات نمیتواند متوجه بشود که شما این احساس را به خاطر اتفاق به ظاهر ناگواری که برایتان رخ داده است ارسال کرده اید، بلکه کائنات فقط با همان احساس شما کار دارد و بس.
پس بلافاصله شروع به چیدمان اتفاقات بعدی زندگی شما خواهد نمود. لذا بعد از مدتی کوتاه متوجه خواهید شد که آن اتفاق به ظاهر ناخوشایند نه تنها برایتان بد تمام نشده بلکه در آخر به نفع شما خاتمه پیدا کرده است.
به همین خاطر است که گاهی ما میبینیم که اتفاقات به ظاهر ناگوار در پایان به یک اتفاق خوب و رضایت بخش تبدیل میشود.
در واقع این خود ما هستیم که کیفیت اتفاقات و یا روند ادامه پیدا کردن آنها را مشخص و تعیین میکنیم. یعنی تعیین میکنیم که ادامه این اتفاق، خوب و قشنگ به پایان برسد یا خیر.
به یاد داشته باشید که هرگز حالت و احساس طلبکارانه نسبت به خداوند و کائناتش به خود نگیرید.
نه اینکه از او نخواهید. نه. خداوند خودش فرموده که هر چقدر دوست دارید از من بخواهید و هر چقدر بیشتر باشد قشنگ تر خواهد بود. اما این به آن معنا نیست که این احساس و حالت را به شکل ناسپاسی و گله و شکایت بیان کنیم.
باید همیشه از خدا بخواهیم و او هم خواهد داد همانطور که تا به الان داده است. چون او بخشنده و مهربان بی نظیر و مطلق است.
همیشه باید با احساسی خوب و مثبت از او بخواهیم. باید به یاد داشته باشیم که این احساس ماست که در قالب پیامهایی به کائنات ارسال میشود. اگر شما احساس خوبی داشته باشید و همیشه شکرگزار باشید قطعا" جملات و دعاهای شما معجزه آفرین خواهند بود.
فقط تنها کاری که باید بکنیم این است که حالت قهر و خشم نسبت به خودمان و کائنات نداشته باشیم. نباید نسبت به کائنات عالم کینه داشته باشیم.
کینه، دشمنی، حسادت، خشم، غم و غصه خصوصیاتی هستند که باعث خواهند شد ما سگنالهای منفی به کائنات ارسال کنیم.
شما وقتی شکرگزار هستید در واقع از من یا دیگران تشکر نمیکنید بلکه شما در حقیقت از آفریدگار خودتان قدردانی میکنید. شما هنگامی که شاد هستید حتی اگر شرایط شادی را ندارید در اصل در حال ارتباط با خدای خود هستید.
شما شادی خودتان را تقدیم خدا میکنید در حالی که میدانیم او بی نیاز است، و به او میگوئید که من از تو سپاسگزار هستم. به خاطر همه چیز. هر آنچه که اکنون دارم و هر آنچه خوبیهایی که در آینده خواهم داشت.
به یاد داشته باشید که شما همیشه با کائنات عالم سروکار دارید. سخنان شما، نجواهای شبانه و پنهانی شما، دعاهای شما، دردل های شما، همه به کائنات میرسند. چون تمام این ها احساس خاص خودشان را به همراه دارند.
کائنات به شدت نسبت به پیامهای حاوی احساس مثبت یا منفی عکس العمل نشان خواهد داد.
همیشه سخنان مثبت و خوب به کار ببرید. مثبت اندیش باشید. هرگز ناشکری و ناسپاسی نکنید.
اگر میخواهید بقیه اتفاقات زندگی شما به بهترین شکل ممکن برایتان رخ بدهند.
پایان