مثلا" تمام شدن بنزین اتومبیلی در یک جاده خارج شهر، اتفاق ناگواری است نسبت به کسی که اتومبیلش در داخل شهر و در نزدیکی یک پمپ بنزین، بنزین تمام کرده.
از نظر آن کسی که در بیابان مانده است، این اتفاق، حادثه ای فاجعه بار تلقی میشود.
زیرا که دسترسی او به بنزین و افرادی که بتواند از آنها کمک بگیرد به مراتب بسیار کمتر است.
کسی که اتومبیلش در خارج از شهر و در یک بیابان، علاوه بر تمام شدن بنزین، پنچر هم شده به مراتب به نظر بدشانس تر خواهد آمد.
کسی که به یک بیماری ساده مثل سرماخوردگی مبتلا شده که بعد از مراجعه به درمانگاه و یکی دو روز استراحت بهبود پیدا میکند، به مراتب اتفاق بهتری را تجربه خواهد نمود نسبت به آن شخصی که برای عمل جراحی مغز در بیمارستان بستری شده است.
کسی که در مدرسه نمره زیر 10 گرفته است به مراتب غمگین تر از دانش آموزی است که نمره 18 گرفته درحالی که انتظار نمره 20 را داشت.
همانطور که ملاحظه میکنید هر کسی برداشت و نظر شخصی خودش را از اتفاقات به ظاهر ناخوشایند دارد. در حالی که همان اتفاقی که برای کسی فاجع محسوب میشود برای کسی دیگر یک آرزو است.
با توجه به مثال های بالا میتوان گفت که هیچ اتفاقی بالقوه بد یا خوب نیست. زیرا همان اتفاقی که برای شخصی روی داده و آن را یک حادثه ناگوار تلقی میکند، همان اتفاق در مقایسه با اتفاقی دیگر، برای شخصی دیگر یک آرزو محسوب خواهد شد.
نمیتوان نمره 12 را نمره بد و غم انگیز به حساب آورد در حالی که آن دانش آموزی که نمره 9 گرفته است، آرزوی گرفتن همین نمره به ظاهر غم انگیز 12 را داشته است.
در حالی که نمره 12 برای دانش آموزی که همیشه نمراتی بالای 17 اخذ کرده، میتواند یک فاجعه به حساب بیاید.
هیچ اتفاق و حادثه ای بد یا خوب محض نیست.
اما ما میتوانیم با نگرش دادن به آن اتفاق آن را بدتر هم بکنیم.
ما میتوانیم با ایجاد احساس خوب یا بد، در مورد هر اتفاقی که رخ داده است کیفیت آن را در آینده بد و بدتر کنیم.
همین طور میتوانیم اتفاقات خوب( از نظر خودمان) را با نگرش و احساس خوب و مثبت، خوب تر نمائیم.
معمولا" آدمها به دو دلیل غمگین و ناراحت میشوند:
1- بابت اتفاقات و حوادثی که رخ داده است.
2- بابت اتفاقات و حوادثی که هنوز رخ نداده و ما به گونه ای در ذهن خود انتظار داریم در آینده ای نزدیک به وقوع بپیوندد.
گاهی اوقات ما با حوادث و اتفاقاتی رو به رو هستیم که روی داده و اکنون دیگر کاری از دست ما ساخته نیست.
اتومبیل ما در وسط جاده و بیابان پنچر شده است. این میتواند در آن لحظه و نسبت به بعضی آدمهای دیگر که در موقعیت بهتری هستند یک اتفاق بد محسوب بشود اما این اتفاق زمانی بد و بدتر میشود که ما همچنان به داشتن احساس بد و منفی ادامه بدهیم و نگرش بدی داشته باشیم.
کائنات عالم نسبت به احساس خوب یا بد ما به سرعت عکس العمل نشان میدهند. فرکانس ها و امواج خاصی از نوع احساس، از طرف ما به کائنات فرستاده میشود و کائنات عالم بر مبنای آن احساس، کیفیت اتفاقات زندگی ما را تدارک خواهند دید.
کائنات اصلا" کاری ندارند که ما به شکل عمدی یا غیر عمدی یک احساس حامل پیام مثبت یا منفی را برایش ارسال میکنیم. کائنات قدرت تشخیص آن را ندارند که بهفمند شما آیا از تولید و ارسال آن احساس در آن لحظه، رضایت دارید یا خیر.
کائنات بلافاصله نسبت به دریافت هر احساسی، عکس العمل مربوط به آن را نشان میدهند.
بعضی اوقات شخصی با تجربه کردن یک اتفاق ناگوار، به سرعت روحیه خود را از دست میدهد و شروع به شکوه و شکایت و ناسپاسی مینماید. در این هنگام کائنات که متوجه نوع مشکل آن شخص نیستند و فقط به پیامهایی که به همراه احساس مربوطه ارسال شده است توجه میکنند، متوجه میشوند که این شخص در حال تولید و فرستادن فرکانس های منفی به کائنات است.
کائنات نمیتوانند تشخیص بدهند که او به خاطر مشکلی که برایش بوجود آمده ناراحت و غمگین است و اینگونه ابراز ناله و شکایت میکند.
کائنات فقط آن کلمات و عبارات ناسپاسی و منفی را در قالب کدهایی خاص دریافت میکند.
همانگونه که هنگام شکرگزاری و تشکر بابت هر آنچه که در اختیار داریم کائنات بلافاصله آن احساس تشکر و قدردانی را در قالب کد و پیامهایی خاص دریافت کرده و به آن واکنش نشان میدهد، در این هنگام هم که آن شخص منفی باف در حال فرستادن فرکانس های منفی به کائنات است و دائما" ناسپاسی میکند و ناله و شکایت سر میدهد هم مورد توجه کائنات قرار میگیرد.
وی میداند که خودش به خاطر اینکه در وسط جاده و بیابان مانده و اتومبیلش دچار نقص فنی شده است ناراحت و خشمگین است. اما کائنات این را نمیفهمد و همانگونه که اشاره شد فقط آن احساس منفی را دریافت میکند.
در این هنگام کائنات با دریافت احساس منفی و فرکانس های بد، شروع به چیدمان کیفیت اتفاقات بعدی زندگی آن شخص خواهند نمود.
پس از مدتی کوتاه، متوجه میشود که بخاری از زیر درب موتور در میآید.
بعد از بازکردن درب موتور، متوجه میشود که رادیات هم جوش آورده است.
لگدی محکم به لاستیک اتومبیلش میزند و محکم با مشت های گره کرده بر روی درب موتور ضربه وارد میکند.
آهی عمیق میکشد و دوباره شروع به ناله و نفرین به زمین و زمان مینماید.
به بخت و اقبال خود لعن و نفرین میفرستد. غافل از اینکه تمام این اتفاقات را خودش در حال سفارش دادن و جذب کردن بوده است.
کمی از این موضوع میگذرد و آن شخص که همچنان با هیجان و خشم به این طرف و آن طرف میرود به ناگهان متوجه سوزشی سخت در کف پای خود میشود. بله یک میخ زنگ زده که درون تکه چوبی بوده است، به کف پایش فرو رفته است.
دیگر بدتر از این هم میشود؟ روی زمین مینشیند و در حالی که همچنان ناله و نفرین خود را شدیدتر کرده سعی میکند که میخ را از کف پای خود بیرون بیاورد. خوب طبیعی است که او با خود بگوید، بدبیاری پشت بد بیاری. لعنت به این شانس.
بله این همان بد بیاری پشت بد بیاری است که خدمتتان عرض کردم.
حال اگر او سر عقل بیاید و از ناله و شکایت و تولید و ارسال احساس منفی به کائنات دست بردارد قطعا" این اتفاقات ناگوار همانجا قطع شده و دیگر ادامه پیدا نخواهند کرد. به عبارتی اتصال آنها قطع میشود.
به راستی که گفتار و لحن سخنان ما چقدر در ساختن کیفیت اتفاقات زندگی ما در آینده موثر هستند. کسانی که خوب و قشنگ حرف میزنند و همیشه شکرگزار و قدردان هستند، در هر لحظه در حال دریافت بهترین اتفاقات در زندگی خود میباشند.
کیفیت اتفاقات زندگی شما دقیقا" بر مبنای شکل و حالت احساس و نوع کلمات و جملاتی که به کار میبرید شکل میگیرند.
هیچ اتفاقی بصورت تصادفی و شانسی در زندگی شما رخ نمیدهد.
باید آرام باشیم و هموراه شکرگزار خدای مهربان باشیم.
بله شاید باور نکنید اما خیلی ها هستند که همین الان آرزو دارند در موقعیت و جایگاه شما باشند. من و شما قدرت دید ضعیفی داریم و قادر نیستیم که پشت پرده غیب و اسرار کائنات را ببینیم و بدانیم.
وقتی کسی درب خانه من و شما را به صدا در میآورد، ما تا زمانی که درب را باز نکنیم یااز چشمی درب نگاه نکنیم متوجه نخواهیم شد که پشت درب چه کسی حضور دارد.
آنگاه چگونه میخواهیم از اسرار اتفاقات و حوادثی که در زندگی ما رخ میدهد و توسط خدای مهربان مدیریت میشود سر در بیاوریم.
به راحتی اظهار نظر کنیم و احیانا" ناله و شکایت سر بدهیم. حقیقتا" انسانی با این میزان آگاهی دور از انصاف است که به کائنات و اسرار آن شک کرده واعتراض نماید.
باید به خدا و کائناتش اعتماد داشت. اعتماد کردن به خدا و کائناتش به این معناست که ما به هر آنچه را که خداوند مهربان در این جهان برای ما قرار داده است رضایت کامل داشته باشیم و شکرگزار آن باشیم.
اعتماد داشته باشیم که هر اتفاقی که برای ما رخ میدهد قطعا" خیری در آن برای ما قرار داده شده است. هرگز در مقابل اتفاقات و حوادثی که به نظرتان ناراحت کننده است از کوره در نروید و عصبانی نشوید.
اعتراض نکنید. یفین بدانید که در پشت آن اتفاق( هرچند به ظاهر از نظر شما و شاید خیلی ها اتفاق و حادثه ای ناگوار باشد) یک امتیاز و حکمتی ارزشمند برای شما در نظر گرفته شده است. فقط به شرط آنکه از کوره در نروید و همیشه تشکر کنید. هرگز ناخشنود و ناسپاس نباشید.
ناسپاسی معنی بدی در کائنات هستی دارد. وقتی کسی اظهارناسپاسی میکند در واقع نسبت به داشته هایش ناخشنود است که اعتراض میکند.
به عبارتی چیزهایی که موجب خوشنودی و خوشحالی او را فراهم میکند او در اختیار ندارد.
این نوع طرز تفکر و باور، احساسی خاص در آن شخص تولید میکند. آن احساس بلافاصله به کائنات ارسال میشود . کائنات پیامی مبنی بر کمبود و نقص از آن شخص دریافت میکند.
توضیح پیام ارسال شده به کائنات چنین است:
" من ناراحت هستم. من ناخشنود هستم. من غمگین هستم و بابت اینکه چیزهایی ندارم که مرا خوشحال کند اعتراض دارم. من چیز زیادی ندارم. کمبود در زندگی من موج میزند. من سرشار از نداشته ها هستم . این نداشتن و کمبودها به شدت مرا آزار میدهد."
به یاد داشته باشید که کائنات تفسیر و تحلیل خاص خودش را دارد.
بعد از دریافت این پیام، کائنات شروع به بررسی میکند. با نگاهی دقیق و موشکافانه به زندگی و وضعیت موجود آن شخص، متوجه میشود که شرایط و موقعیت فعلی این شخص اصلا" با نوع پیام ارسال شده هماهنگ نیست. به عبارتی او دم از نداشتن و کمبود و نقص زده است در حالی که او ظاهرا" خیلی چیزهای با ارزشی دارد.
خانه ای دارد که در آن زندگی میکند. همسر و فرزند دارد. پدر و مادرش در کمال صحت و سلامت در کنارش هستند.
اتومبیل یا وسیله نقلیه ای دارد که آرزوی خیلی هاست که داشته باشند. از سلامتی جسمانی برخوردار است. یک شغل و حرفه مناسبی دارد که منبع درآمد اوست.
کائنات همچنان با دقت و تیز بینی موقعیت و شرایط وی را بررسی میکنند و وقتی که به این نتیجه رسیدند که پیام دریافتی با موقعیت و شرایط فعلی وی همخوانی ندارد اینجاست که شروع به کار میکنند.
کائنات موظف است که یک برابری و همخوانی خاصی بین وضعیت زندگی افراد با نوع پیامهای ارسالی آنها به کائنات برقرار نماید.
در این هنگام کائنات شروع به کار کرده و تدارک اتفاقاتی را در زندگی آن شخص ناسپاس میچینند که کیفیت و شرایط آنها با نوع پیغامی که به کائنات ارسال کرده است همخوانی داشته باشد.
زیرا محال است که کیفیت اتفاقات زندگی شخصی با نوع پیامهای تولید شده توسط او سازگاری نداشته باشند.
لازم به ذکر است که کائنات محاسبات فوق العاده دقیق و پیچیده ای در این زمینه دارند. هر پیام منفی ارسال شده توسط آدمها به کائنات، دقیقا معادل همان پیام، اتفاقات و حوادث خوب یا بد به همراه خواهد داشت.
لذا پس از مدتی آن شخص اتفاقات ناگوار را یکی پس از دیگری تجربه میکند.
ابتدا اتومبیلش تصادف کرده و برای چند روز مجبور میشود که آنرا در مکانیکی میهمان کند. بعدالظهر وقتی از محل کار خود به خانه مراجعت کرد متوجه میشود که حال مادرش خراب شده و باید سریعا به بیمارستان انتقال پیدا کند.
هنوز در بیمارستان است که یک پیامک حاوی یک قبض بسیار سنگین بابت مصرف برق برایش میرسد. هنوز از خواندن آن پیامک فارغ نشده که موبایلش زنگ خورده و در کمال ناباوری شخصی به او خبر میدهد که چک بانکی وی را فردا به بانک نبرد چون پولی در حسابش نیست و نمیتواند آنرا پاس کند درحالی که ایشان به شدت به این پول نیاز دارد.
اجازه بدهید دیگر ادامه ندهم. چون کائنات از این اتفاقات ریز و درشت در انبار خود به وفور دارد.
اما برعکس کسانی که همیشه شکرگزار و قدردان هستند. مثبت اندیش هستند و بابت هر اتفاق و حادثه ای خدا را شکر میکنند. هیچ وقت از کوره در نمیروند و خشمگین نمیشوند. به کسی آزار نمیرسانند. محبت میکنند و صبور هستند.
آنگاه کائنات در مقابل آنها سر تعظیم فرود میآورد و اتفاقات خوب را یکی پس از دیگری سر راهش قرار میدهد.
دیگران به آنها میگویند خوش شانس. عجب ادم خوش شانسی هستی. دست به خاک میزند طلا میشود.
اما برعکس ما، اگر بخواهیم به کنار دریا برویم حتما باید یک سطل آب همراهمان باشد.
درواقع چیزی بنام خوش شانسی و بد شانسی وجود خارجی ندارد. همه در ذهن و باور هستند.
اگر میخواهید همیشه اتفاقات خوب و خوشایند راتجربه کنید همیشه آرام بوده، و بابت هر اتفاقی شکرگزار باشید.
ایمان داشته باشید که هیچ اتفاق و حادثه ای به ضرر شما نیست و در آخر به نفع شما تمام خواهد شد اگر مثبت اندیش و آرام و شاد باشید.
پایان