آنها همان اما و اگرهایی هستند که اجازه نمیدهند شما به ادامه کار خود بپردازید. مانند:
از کجا معلوم که بتوانم موفق شوم؟
اگر کار و نقشه ام نگرفت آن وقت چه میشود؟
اگر اطرافیانم با من همکاری نکنند چه؟
اگر شکست بخورم، حتما" آبروی من خواهد رفت!
جایگاه خانوادگی و اجتماعی من خراب خواهد شد!
همه آدمها دوست دارند موفق شوند.
پولدار و ثروتمند با تحصیلات عالی دانشگاهی باشند. به جرات میتوان گفت که همه آدمها قدرت و توانائی شروع و انجام کارهایی که به هدفشان منتهی میشوند را دارند اما فقط عده ای معدود هستند که حرف دیگران برایشان اهمیت نداشته و دست به کار میشوند.
خیلی ها به خاطر حرف مردم دست به عمل نمیزنند. یا اگر هم بزنند سریع کنار میکشند. برایشان خیلی مهم است که دیگران در مورد آنها چه فکر میکنند.
نظر و عقیده آنها برایشان سرنوشت ساز است. از اینکه دیگران از آنها انتقاد کنند میترسند. از اینکه دیگران آنها را یک آدم بی عرضه به حساب بیاورند وحشت دارند.
اما آدمهای شجاع و نترس هرگز اهمیتی به حرف دیگران نمیدهند. آنها فقط به برنامه و هدف خود میاندیشند. نه کاری به کار دیگران دارند و نه اجازه میدهند کسی به کارشان کار داشته باشد.
اجازه دخالت به کسی نمیدهند. در نتیجه کسی به راحتی نخواهد توانست نظرات و عقاید احیانا" منفی خود را در ذهن و باور آنها جای بدهد.
به جرات میتوان گفت که سخنان منفی و یاس آلود دیگران یکی از مهمترین عوامل ناکامی آدمهاست.
سخنان دیگران به خاطر داشتن انرژی منفی یا مثبت قادر است احساسات خوب یا بد در افراد ایجاد نماید.
در نهایت این احساسات خوب یا بد میتوانند روی کیفیت اتفاقات زندگی آدمها تاثیر مثبت یا منفی بگذارند.
به یاد داشته باشید که دیگران در هر حال حرف خودشان را خواهند زد. شما چه موفق بشوید و نشوید در هر صورت آنها نظرات و عقاید کارشناسانه خود را ارائه میکنند. پس اهمیتی به آنها ندهید و فقط به نقشه و هدف خود فکر کنید.
درست است که کمی سخت به نظر خواهد رسید که به یک باره آدمی تصمیم بگیرد که اصلا" و ابدا" به حرف دیگران در مورد هدف و نقشه خودش توجه نکند. به همین خاطر به هیچ عنوان نباید از نقشه و هدف خود با کسی صحبت کنید. کاملا" محرمانه و پنهان از دیگران نقشه بکشید.
آرامش قبل از طوفان
شما در هنگام شروع به حرکت برای اجرائی کردن هدف و نقشه خود با یک وضعیت آرامش قبل از طوفان سر و کار ندارید.
شما قرار نیست وارد یک هوای طوفانی بشوید. اصلا" نباید چنین تصوری در ذهن داشته باشید.
تصور طوفان و باران و تگرگ باعث خواهد شد که فکر و اندیشه شما آن قدر معطوف به آن بشود که از ادامه راه و هدف باز بمانید.
شما باید فقط به آرامش فکر کنید و معتقد باشید. قرار است آرامش همیشه همراه شما باشد به شرط اینکه به خودتان ایمان داشته باشید. با آرامش شروع کنید و با آرامش ادامه بدهید.
هرگز عجله و شتاب به خرج ندهید.
ره رو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود.
به یاد داشته باشید که شما قرار است آهسته و آرام به سمت هدف خود در حرکت باشید.
ایمان به خدا و باور به خود
باور داشتن به توانائی خود و ایمان به خدای مهربان باعث میشود که آرامش واقعی را تجربه کنید. یکی از دلایلی که گفته میشود هرگز در مورد هدف و نقشه خود با دیگران گفتگو نکنید همین موضوع است.
دیگران با سخنان منفی و نا امید کننده خودشان باعث میشوند که نگاه و عقیده شما نسبت به خودتان تغییر کند.
خودتان را ضعیف خواهید دید. واقعا" این اتفاق رخ میدهد. سخنان منفی دیگران آنچنان باعث خواهد شد که انرژی منفی تولید بشود که اصلا" قابل باور نیست.
برای اینکه به خودتان ایمان داشته باشید باید در تنهایی خود، فهرستی از توانائیهای خودتان را روی کاغذ بیاورید.
نوشتن توانائی های خود
هر قابلیتی که در خود سراغ دارید را روی کاغذ بیاورید. وقتی شما میخواهید این چیزها را روی کاغذ بنویسید ابتدا ضمیرخودآگاه شما ممکن است بگوید من که میدانم همه اینها فقط یک سری نوشته هستند. خودت را خسته نکن.
اما وقتی شروع به نوشتن میکنید، مانند آن است که میخواهید از یک سمت رودخانه به سمت دیگر آن حرکت کنید و کسی به شما میگوید که این کار را نکن. تو نمیتوانی از عرض رودخانه عبور کنی.
خودت را خسته نکن. بیهوده است. اما شما وقتی وارد آب میشوید و شروع به حرکت میکنید، آنگاه بصورت اتوماتیک عقیده همان کسی که شما را منع میکرد عوض خواهد شد.
ممکن است به روی خودش نیاورد اما به قدرت و توانایی شما ایمان خواهد آورد.
لذا شما وقتی شروع به نوشتن توانائیهای خود میکنید بعد از کمی نوشتن ضمیرخودآگاه شما با دیدن این فهرست و مطابقت آنها با اطلاعات موجود در بایگانی خودش، به این باور میرسد که در مورد شما اشتباه کرده است.
به یاد داشته باشید که وقتی ضمیرخودآگاه شما چیزی را باور کرد آنگاه باور آن توسط ضمیرناخودآگاه شما خیلی راحت تر خواهد بود. به نوعی گویا ضمیرخودآگاه ما واسطه ضمیرناخودآگاه به حساب میآید.
لذا ضمیرناخودآگاه وقتی با تائید ضمیرخودآگاه مواجه شد راحت تر میپذیرد.
باور میکند که شما واقعا" این توانائی ها را دارید. شما که دروغ نمیگوئید. شما چیزهایی مینویسید که واقعا" در اختیارتان است.
به همین خاطر است که گاهی بعضی ها شکایت میکنند و میگویند که چرا پیامهای ما به ضمیرناخودآگاهمان منتقل نشده و به واقعیت تبدیل نمیشود.
دلیلش همین است که در همان ابتدای کار مورد پذیرش و باور ضمیرخودآگاه شما واقع نمیشود.
مثلا" کسی با تکرار میگوید:" من خوش تیپ و خوش لباس هستم".
اما وقتی مقابل آینه قرار میگیرد اوضاع متفاوت میشود. ضمیرخودآگاه او به هیچ عنوان نمیپذیرد. چشمان او که ضمیرخودآگاهش هستند با مشاهده این اندام و قیافه، به هیچ عنوان نمیپذیرد که این شخص، خوش تیپ و خوش لباس باشد.
لذا وقتی هم که توسط ضمیرخودآگاه مورد قبول واقع نشد به صورت اتوماتیک به مرحله بعدی که همان ضمیرناخودآگاه است راه پیدا نمیکند.
پس اگر میخواهید ضمیرخودآگاه شما به این باور برسد که شما خوش تیپ و خوش لباس هستید لااقل باید یک ظاهر قابل قبول برای ضمیرخودآگاهتان ایجاد کنید.
در مورد هدف و نقشه زندگی هم این چنین است. مثلا" اگر میخواهید در امتحانات درسی نمره خوبی بیاورید باید طوری درس بخوانید که ضمیرخودآگاه شما به این باور برسد که شما در حال تلاش و یادگیری هستید.
توجه زیاد به خوردن و خوابیدن، تماشای بی رویه تلویزیون، گفتگوها و بحثهای بی ثمر، این ها همه دلایلی هستند برای ضمیرخودآگاه تا اجازه ندهد این پیامهای شما به ضمیرناخودآگاهتان راه پیدا کند.
به گونه ای زندگی و کار کنید که ضمیرخودآگاهتان شما را باور کند. این اتفاق زمانی رخ میدهد که شما خودتان را بپذیرید. از خودتان خوشتان بیاید. این زمانی اتفاق خواهد افتاد که افکار و رفتارتان اصولی و صحیح باشد.
حتما" برایتان اتفاق افتاده که گاهی در خیابان در حال راه رفتن هستید و یا در جمعی نشسته اید که ناگهان احساس سنگینی بر روی شانه هایتان میکنید.
بدنتان داغ میشود. احساس ضعف به شما دست میدهد. نفستان به شماره افتاده و فشارتان افت پیدا میکند. احساس خوشایندی در آن لحظه ندارید.
تمام اینها نشانه آن است که در حال از دست دادن اعتماد به نفس خود هستید. خودتان را در آن شرایط دوست ندارید. ( برای خواندن بیشتر در مورد اعتماد به نفس اینجا کلیک کنید).
ضمیرخودآگاه شما از این وضعیت رضایت ندارد. دائما" در حال گوشزد کردن نکاتی در مورد نوع پوشش و یا فرم راه رفتن شما و یا فرم آرایش موهایتان و چیزهایی از این قبیل است.
دائما" در حال انتقاد است.
این پیامهای ضمیرخودآگاه به سرعت به ضمیرناخودآگاه منتقل میشوند و ضمیرناخودآگاه هم که با ضمیرخودآگاه دوستی و رابطه خوبی دارد سخنان و پیامهای او را میپذیرد.
این باور در آن شخص تولید میشود که ایشان یک آدم شلخته است. بد ریخت است. بعد از این اتفاق است که شخص دیگر احساس خوشایندی ندارد. این احساس باعث میشود که کیفیت اتفاقات زندگی آن شخص خراب بشود.
ایده ها از راه میرسند
فراموش نکنید که وقتی شما آرامش داشته باشید و تمام کارهایتان را با حوصله انجام بدهید آنگاه کیفتی در ذهن و بدن شما بوجود میآید که باعث میشود ضمیرخودآگاه شما احساس و برداشت خوبی از شما و اوضاع و حوالتان داشته باشد.
وقتی ضمیرخودآگاه به این باور برسد که شما در شرایط خوبی هستید آنگاه خود به خود ضمیرناخودآگاه شما به بهترین شکل ممکن برنامه ریزی خواهد شد.
ضمیرناخودآگاه و کائنات ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. وقتی ضمیرناخودآگاه پیامی را به کائنات ارسال میکند آنگاه کائنات موظف هستند که آن پیامها را در قالب اتفاقات زندگی شما برایتان ایجاد کنند.
آنگاه اتفاقاتی را شاهد خواهید بود که باعث تعجب شما خواهد شد.
به یادداشته باشید که شما وقتی احساس خوب و مثبتی داشته باشید آنگاه بسیاری از اتفاقاتی که برایتان رخ میدهند عملا" از قدرت و اختیار شما خارج خواهند بود.
یعنی گاهی اوقات خودتان هم حتی نمیتوانید تصور کنید که این حوادث و اتفاقات خوب را من چگونه در زندگی خودم جذب کرده ام. لذا اتفاقات خوب یکی پس از دیگری به سراغتان خواهند آمد.
قدرت کلمات
کلام شما عصای معجزه گر شماست. این سخن ارزشمند از کتاب چهار اثر، نوشته خانم فلورانس اسکاول شین است. ( برای دانلود نسخه pdf این کتاب ارزشمند اینجا کلیک کنید.)
سخنان و کلماتی که شما به زبان میآورید به زودی به صورت اتفاقاتی در زندگی شما نمودار خواهند شد. پس به شدت مراقب باشید که سخنانی را به زبان بیاورید که تبدیل به موانعی نباشند در راه و مسیر شما که مانع حرکتتان بشوند.
وقتی صحبت از کائنات میشود، منظور تمام عالم به جز شخص شما و خداوند مهربان است. وقتی سخنی به زبان جاری میشود تمام کائنات دست به دست هم میدهند تا سخنان شما را به شکل عملی و قابل رویت در بیاورند.
کائنات مُبدِّل هستند. مثلا" وقتی که شما میخواهید یک کلیپ ویدئویی با فرمت mp4 را به فرمت دیگری مانند mkv تبدیل کنید آن نرم افزار اصلا" کاری ندارد به اینکه این کلیپ در مورد عزا است یا عروسی، ورزشی است یا هنری، اجتماعی است یا فرهنگی، اصلا" کاری به این موارد ندارد. فرمت مورد نظر را برای شما تبدیل میکند. چون وظیفه اش همین است. این گونه برنامه ریزی شده است. برای همین کار ساخته شده است.
اتفاقاتی که توسط کائنات به ظهور میرسند هم چنین هستند. کائنات اصلا" سوال نمیکنند که این پیامهایی که توسط ضمیرناخودآگاه این شخص دریافت شده آیا به ضرر ایشان است یا خیر. منفی هستند یا مثبت. او آگاهانه اینها را فرستاده است یا ناآگاهانه. اصلا" کاری ندارد. لذا شروع به تبدیل میکند و آن پیامها را به معادل فیزیکی آنها تبدیل کرده و اتفاقاتی درست معادل آنها را سر راه آن شخص در زندگی قرار میدهد.
آنگاه بعضی از آدمها دائما" ناله و شکایت میکنند که چرا من اینقدر باید اتفاقات ناگوار را تجربه نمایم. خوب طبیعی است. سخنان منفی، افکار منفی، باورهای غلط، نگاه غلط و منفی، اینها همه موجب میشوند که پیامهای منفی از طرف ضمیرناخودآگاه به کائنات ارسال بشود.
به یاد داشته باشید که هیچ اتفاقی از قبل برای شما تدارک دیده نشده است. تمامی حوادث و اتفاقات بر مبنای افکار و احساسات و سخنان شما برایتان شکل میگیرند.
کسانی که به سرنوشت و اقبال به شدت باور دارند باید یادشان باشد که هنگام عبور از خیابان به این طرف و آن طرف خیابان نگاه میکنند. اگر واقعا به سرنوشت و تقدیر اعتقاد دارید چرا هنگام عبور از عرض خیابان به این سمت و آن سمت نگاه میکنید و مراقب هستید که اتومبیلی با شما تصادف نکند؟
مگر نمیگوئید که همه چیز از قبل تعیین و تدارت دیده شده است. پس چشمانتان را ببندید و از خیابان عبور کنید. هر آنچه که تقدیر شما باشد، اتفاق خواهد افتاد.
اتفاقاتی در قالب معجزه
گاهی اوقات اتفاقاتی برای بعضی ها رخ میدهد که بیشتر شبیه معجزه است. مثلا" من خودم شاهد یک کلیپی بودم که صحنه ای از یک خیابان در هنگام تاریکی شب را نشان میداد.
خانمی در حال عبور از خیابان بود. اتومبیلی نزدیک او میشود درحالی که در سمت راست خود در حال حرکت است. به واسطه فاصله و سرعت کمی که آن اتومبیل تا نزدیک شدن به آن خانم داشت خانم عابر هم به آرامی شروع به حرکت کرد. به گمان اینکه قبل از رسیدن آن اتومبیل عرض خیابان را رد خواهد کرد.
اما غافل از اینکه اتومبیل دیگری با سرعت بیشتر در حال نزدیک شدن است. راننده اتومبیل دوم نمیتوانست آن خانم عابر را به خوبی ببیند چون اتومبیل جلویی مانع دید کامل او شده بود.
لذا وقتی آن خانم اتومبیل اول را رد کرد بلافاصله در معرض تصادف اتومبیل دوم قرار گرفت. یعنی اتومبیل دوم با توجه به سرعت بیشتر خود، به او میرسید.
اما در تصویر شخصی به شکل یک سایه و شَبَه، با سرعت برق از پشت سر به این خانم نزدیک شد و با سرعت برق هم ایشان را به سمت دیگر خیابان انتقال داد.
آن خانم به نظر میرسد که حالت سرگیجه پیدا کرده است. خودش هم متعجب است که چگونه در یک چشم بر هم زدن از وسط خیابان به کنار خیابان منتقل شد.
راننده هر دو اتومبیل هم ترمز کرده و ایستادند و با تعجب شاهد ماجرا بودند. بلافاصله آن شخص شبه گونه هم بعد از منتقل کردن آن خانم به سوی دیگر خیابان به سرعت در پشت درختان پیاده رو ناپدید شد.
ممکن است کسی بگوید که خوب مگر این سرنوشت نیست؟ آن خانم که اصلا" حواسش به آن اتومبیل دوم نبود. پس چگونه به صورت معجزه آسایی از آن حادثه نجات پیدا کرد؟
در اینجا باز هم باید به کارکرد آدمها اشاره کنیم.
نوع سخنان و افکار و احساسات آدمها باعث میشود که کیفیت اتفاقات زندگی آنها تغییر کند. گاهی اوقات یک فرد آنقدر کارهای نیک و مثبت دارد که کائنات دائما" در حال تدارک دیدن اتفاقات خوب و مثبت برایش هستند.
وقتی شخصی دائما" سخنان مثبت و خوب به زبان میآورد. دست و زبانش به کسی آزار نمیرساند. همیشه افکار مثبت و خوب در سر دارد. خوب طبیعی است که کائنات بصورت دائمی در حال تدارک دیدن اتفاقات خوب برایش باشند.
وقتی ناغافل اتومبیلی به آن شکل به اونزدیک میشود کائنات موظف هستند او را به دستور خداوند مهربان حفظ کنند.
هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
گاهی اوقات برعکس این اتفاق را هم شاهد میشویم. مثلا" شخصی در پیاده رو در حال قدم زدن است. تایر یک خودرو از اتومبیل،جدا شده و با سرعت از عقب به پشت سر آن مرد برخورد کرده و او را نقش زمین میکند.
این درحالی است که یک خانم هم دوش به دوش او همراهش در حال حرکت است.
اینها هیچ کدام تصادفی و اتفاقی نیستند. شانسی نیستند. آن تایر و چرخ اتومبیل جزئی از کائنات عالم است. همان کائناتی که با ضمیرناخودآگاه ما ارتباط دارد و پیامها و دستوراتش را از آن میگیرد.
پس کسی که خوب سخن میگوید و خوب فکر میکند و احساسات مثبتی دارد کائنات همواره به خواست خداوند مراقب او هستند تا بتواند به بهترین شکل ممکن کارهایش را انجام بدهد.
شروع کنید
به یاد داشته باشید که شما تا شروع نکنید هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. تا زمانی که شما فقط در حال فکرکردن هستید و در ذهن و خیال خود به هدف خود میاندشید هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.
بعد از اینکه در ذهن و تصور خود به هدفتان فکر کردید و برنامه ریزی نمودید بلافاصله باید شروع کنید.
از یک جائی شروع کنید.
هرکاری بلاخره یک نقطه ای برای شروع دارد. دست به کار بشوید. از اولین نقطه شروع کنید. یقین داشته باشید که وقتی شروع کنید اتفاقات خوب بعدی خود به خود یکی پس از دیگری خودشان را نشان خواهند داد.
کسی قرار نیست کاری برای شما انجام بدهد. این شما هستید که باید شروع کنید . شما شروع کنید کائنات هم همراه شماخواهند بود. چون خداوند خودش فرموده از تو حرکت و از من برکت.
منظور از برکت همان اتفاقات خوبی است که کائنات سر راهتان قرار میدهد. فقط صبور و شکیبا باشید و آهسته گام بردارید. شما قطعا" موفق میشوید.
من اطمینان دارم.
پایان