خداوند مهربان هنگام خلق انسان، از وجود خویشتن در ذات انسان دمید. به عبارتی انسان یک موجود خدایی شد.
با تمام موجودات دیگر متفاوت بوده و نسبت به همه آنها برتری پیدا کرد. خداوند مهربان و آفریننده، آدمی را به نوعی جانشین خود بر روی زمین تعیین کرد.
به عبارتی یک معاون و کسی که میتواند همانند خودش خلق کند و تغییر ایجاد نماید.
تنها خصوصیت خلق و تغییر ایجاد کردن که از صفات ذات مقدس خداوند هست، فقط در انسان قرار داده شده است.
فقط انسان است که میتواند فکر کند و با انتخاب روشهای گوناگون، یکی را به دلخواه خودش انتخاب کرده و اقدام به انجامش نماید.
سرنوشت یا تقدیر که به معنی تعیین شده از قبل است، با این خصوصیات آسمانی و خدایی انسان مغایرت پیدا میکند.
کسانی که به سرنوشت و تقدیر آدمی معتقد هستند، درمورد این قدرت خدادادی که خداوند به انسان عنایت کرده است، چه دارند بگویند؟
آیا کسی که میتواند خلق کند و اگر دلش خواست تغییری در مخلوق خود ایجاد نماید، میتواند اسیر دست سرنوشت موهوم باشد؟
آیا انسانی که خداوند از ذات مقدس خودش در او دمیده است و او را خدایی کرده و مُسَلّح به سِلاح تفکر و احساس و تصور و تجسم نموده است، امکان دارد که همانند یک موجود چهارپا و علف خوار که هیچ اختیار و ارادهای از خود ندارد اسیر سرنوشت و تقدیر باشد؟
اگر ما بخواهیم برای خودمان سرنوشت و تقدیر تعیین نمائیم آنگاه ارزش و مَنزلت خود را به اندازه همان موجود چهارپا پایین آوردهایم.
یک گوسفند که صبح توسط چوپان به صحرا برده میشود و بعد از خوردن عُلوفه مجددا" به محل استراحتگاه خویش باز گردانده میشود، آیا اراده و اختیاری ازخود دارد؟
آیا میتواند تصمیم بگیرد که چه زمانی به صحرا برود و چه زمانی بازگردد؟ آیا میتواند مسیر حرکت رفت و برگشت خود را خودش تعیین نماید؟ آیا میتواند مقدار و نوع علوفهای که باید بخورد را خودش تعیین کند؟
قطعا" چنین اتفاقی برای یک گوسفند رخ نخواهد داد. او به معنی واقعی کلمه اسیر دست سرنوشت است. او هیچ اختیاری از خود ندارد.
هیچ اراده ای درکار نیست. او نمیتواند فکر کند. نمیتواند تصمیم بگیرد. هرچه را چوپان برایش تعیین کند، مجبور به انجام همان است.
او ناچار است دستورات چوپان را اجرا نماید تا زمانی که موقع ذِبحَش فرا برسد و قربانی شده و من و شما از گوشت و بقیه محصولاتش استفاده کنیم.
این بزرگترین توهین به خود و دیگران است، اگر کسی خود را اسیر سرنوشت و تقدیر بداند. انسانی که میتواند اندیشه کند و میتواند تصور نماید، میتواند برنامه ریزی کند، میتواند خوب یا بد را انتخاب کند، میتواند تصمیم بگیرید، چگونه امکان دارد که مغلوب و اسیر تقدیر و سرنوشت باشد؟
در هنگام بروز اتفاقات زندگی، انسان میتواند با استفاده از قدرت فکر و ذهن خودش، مسائل و مشکلاتش را بررسی نموده و برایشان راه حل پیدا کند. میتواند آنها را تجزیه و تحلیل کرده و بهترین و مناسب ترین تصمیم را برای اجرایشان اتخاذ نماید.
در هنگام تصمیم گیری، کسی شما را مجبور نمیکند که کدام یک از تصمیمات و روشهای پیش رو را انتخاب کنید. همیشه هنگام تصمیم گیری برای انتخاب خوب یا غیر خوب، خود شما هستید که انتخاب میکنید کدام را برگزینید.
هیچ کسی نمیتواند شما را مجبور به تصمیم گیری نماید. گاهی اوقات ما با انتخاب های غلط، در مسیری اشتباه گام برمیداریم. آنگاه دیگران و سرنوشت را مقصر دانسته و اینگونه توجیح میکنیم که ما نقشی در آن تصمیم گیری نداشتیم و در آن هنگام نمیدانستیم کدام راه درست و کدام نادرست است.
از وقتی که انسان به مرحله تکامل و بلوغ عقلانی میرسد، از آن هنگام است که تمام کارهایش را خودش باید بر اساس تفکرات به اجرا در آورد.
فکر و ذهن انسان هیچ محدودیتی ندارد. گاهی اوقات بعضیها بهانه میآورند که ما آگاهی کافی نداشتیم و کسی نبود که ما را راهنمایی کند. راهنمایی کردن و کسب اطلاعات، باید توسط خود شخص صورت بگیرد. با تحقیق و بررسی موضوعات مختلف.
اگر در مورد تصمیم گیری در یک مورد خاص، دچار شک و شبه هستید باید پیرامون آن تحقیق کنید. بررسی نمایید و از افرادی که تجربه کافی در آن زمینه دارند سوال کنید و اطلاعات لازم را کسب نمایید.
قرار نیست که بدون فکر و آگاهی کاری را انجام بدهید که بعد از مدتی خراب از آب در بیاید و شما در یک مسیر اشتباه افتاده باشید. شما باید با استفاده از عقل و فکر و اندیشه خودتان و تمامی آگاهی و اطلاعاتی که در ذهن خود دارید نسبت به انجام بهتر کارهایی که قرار است انجام بدهید تصمیم بگیرید.
اگر اطلاعات و آگاهی کافی ندارید باید تحقیق کنید.
اگر شما با تحقیق و بررسی و آگاهی لازم اقدام به انجام کاری بنمایید، قطعا" آن کار با درصد بالایی از موفقیت روبرو خواهد شد. چون شما با مطالعه و آگاهی پیرامون آن موضوع و در نظر گرفتن تمام زوایای آن، اقدام نموده اید و این نوع تصمی گیری و اقدام، با موفقیت بیشتری همراه خواهد بود.
اما نه اگر شما بدون استفاده از فکر و اندیشه خودتان، باری به هرجهت، تصمیم بگیرید و کارهایتان را انجام بدهید، خوب طبیعی است که دست به دامان شانس و اقبال بشوید و خود را در اختیار سرنوشت و تقدیر قرار بدهید. چرا که هیچ برنامه از پیش تعیین شده ای نداشتهاید که در آینده در انتظار برداشت آن باشید.
شما باری به هرجهت شروع کردهاید و قطعا" خودتان هم امیدی به نتیجه خوب و مثبت و رضایت بخش ندارید. اینجاست که خود را به دست سرنوشت میسپارید تا کمی از دغدغه هایتان کاسته بشود.
فقط زمانی انسان به سرنوشت و تقدیر معتقد میشود که هیچ برنامهای برای آینده خود تدارک ندیده باشد.
وقتی میگوئیم آینده، منظور تمامی کارهایی است که در یک ساعت تا یک روز و یک ماه و یک سال بعد قرار است انجام بدهید.
اگر قبل از انجام کارها و تصمیم گیریهایتان فکر نکنید و پیرامون آن مسئله را به خوبی و با دقت بررسی نکنید، قطعا" مشمول سرنوشت و تقدیر خواهید شد.
یعنی اینجاست که کائنات بر اساس همان بی فکری و بی برنامه بودن شما، برایتان تصمیم گیری میکند و کیفیت اتفاقات زندگی شما را خودش برایتان رقم میزند. بنا به افکار و احساسات منفی شما، کیفیت اتفاقات زندگی شما به بدترین شکل ممکن توسط کائنات تدارک دیده میشود.
چون شما نخواستهاید تا خودتان سرنوشت خود را بنویسید.
پس به یادداشته باشید اگر شما خودتان سرنوشت یا همان کیفیت اتفاقات زندگی خود را با دستان خودتان و به کمک اندیشه خودتان ننویسید، کائنات این کار را برای شما انجام خواهد داد.
اما کائنات که از ضمیرناخودآگاه ما آدمها دستور و برنامه میگیرد، هیچ خصومت شخصی و یا هیچ دوستی و رفاقت خاصی با کسی ندارد و دقیقا" همان دادههای ضمیرناخودآگاه را که دریافت نموده است، بصورت اتفاقات زندگی، پیش روی ما قرار میدهد.
هرچقدر کارهایی که انجام میدهیم با فکر و اندیشه و احساس مثبت و خوب انجام بشود، به همان میزان ،پیامهای مثبت و زیبایی به ضمیرناخودآگاه ما ارسال شده و بدین ترتیب کائنات با دریافت این پیامها از سوی ضمیرناخودآگاه، بهترین و زیباترین کیفیت را برای اتفاقات آینده زندگی ما پدیدار میکنند.
ضمیرناخودآگاه، همانگونه که از نامش معلوم است، بصورت ناخودآگاه و غیر ارادی کارهایش را انجام میدهد. او هیچ قدرت و اراده ای در تصمیم گیری هایش ندارد و فقط بر اساس پیامهای دریافتی از طریق ارتعاشات فکری ما و داده های ضمیرخودآگاه (حواس پنجگانه_ ارتعاشات فکری) است که اقدام به ارسال پیام عملیاتی به کائنات میکند.
این شما هستید که با تفکر و اندیشیدن روی هر مسئله و موضوعی، با انتخاب بهترین و درست ترین مورد، در مسیری درست و بهتر، قرار میگیرد .
برای اینکه بتوانید تصمیم درستی بگیرید، ابتدا باید هدفی که در انتهای آن تصمیم وجود دارد را کاملا" برای خود روشن و مجسم کنید.
باید بدانید این تصمیم، اگر درست و منطقی اتخاذ بشود در آینده به چه چیزی منجر خواهد شد. تصور عملی شدن هدف و خواسته شما به بهترین شکل ممکن، به شما این امکان را میدهد که پیرامون آن موضوع و هدف، اندیشه کنید و احیانا" در صورت لزوم شروع به تحقیق و بررسی نمایید.
اگر شما هدفتان کاملا" روشن باشد، بهتر میتوانید تصمیم گیری نمایید. هدفهای نامعلوم و مبهم، بصورت خودکار، اندیشهها و تصمیمات ضعیفی ایجاد میکنند.
بعد از اینکه تصمیم درست اتخاذ شد، باید پشتکار به خرج بدهید. همواره به هدف ایده آل خود نگاه کنید و دست از تلاش برندارید.
گاهی اوقات موانعی در این مسیر پیش روی شما قرار میگیرد که کاملا" طبیعی است. زیرا شما در این حالت مانند آن است که در مسیر خلاف جهت رودخانه درحال شنا کردن هستید.
فقط کافی است که کمی صبور باشید. گاهی اوقات تصور مظلوم واقع شدن و یا اینکه مورد اجحاف قرار گرفته شدن به شما دست خواهد داد، که همه اینها کاملا" طبعی است و در مسیر رسیدن به هدف، لازم است.
گاهی اوقات ممکن است شما در حالت رودربایستی قرار بگیرید. هنگام تصمیم گرفتن نباید با کسی ملاحظه داشته باشید. تصمیم درست را بگیرید حتی اگر بدانید که ممکن است باعث رنجش کسی بشوید.
دلخوری دیگران در مورد تصمیم درست شما، هیچ اشکالی ندارد و گذرا و موقتی است. اما تصمیم گیری اشتباه بخاطر اینکه دیگری دلخور نشود، بازتاب و نتایج تلخی به بار میآورد که ممکن است مدتها همراه شما بماند.
ارتباط و دوستی با اطرافیان خوب است تا زمانی که به انتخابها و تصمیم گیریهای ما صدمه وارد نکند.
هرگز نگران نباشید که ممکن است با یک تصمیمگیری درست و منطقی، کسی را از دست بدهید یا شخصی ارتباطش را با شما قطع نماید. تصمیم درست را بگیرید حتی اگر منجر به قطع ارتباط با کسی بشود.
از لج بازی در تصمیم گیری خودداری نمایید. گاهی اوقات ممکن است ما تصمیماتمان بر اساس لج بازی گرفته بشود. در حالت لج بازی، قدرت فکر و اندیشه عملا" تعطیل است و ما نمیتوانیم تصمیم درست و منطقی اتخاذ نماییم.
بعد از تصمیم گیری در این هنگام، شاید کمی احساس آرامش کنیم، اما این آرامش زودگذر است و بعد از مدتی کوتاه، بازتاب و نتیجه این تصمیم گیری غلط را خواهیم دید.
پس هرگز بر اساس لج بازی تصمیم نگیرید. هروقت دراین شرایط قرار گرفتید، از تصمیم گرفتن خودداری نمایید. صبرکنید تا به مرحله آرامش برسید و بعد با احساس آرام و مثبت، با اندیشه تصمیم درست را اتخاذ کنید.
یکی دیگر از دشمنان تصمیم گیری درست و منطقی، مقایسه کردن خود و شرایط خود با دیگران است. (برای مشاهده مطلب خود را با دیگران مقایسه نکنید اینجا کلیک کنید).
گاهی ما با مقایسه شرایط خودمان با کسی دیگر، اقدام به یک تصمیم گیری عجولانه و غیرمنطقی میکنیم که این هم عاقبت خوشایندی نخواهد داشت. زیرا بدون فکر و اندیشه و در نظر گرفتن جوانب آن موضوع اتخاذ شده است.
شرایطی که دیگران در این لحظه در آن به سر میبرند، نتیجه تصمیمات درست یا غلطی است که در گذشته اتخاذ کردهاند.
شما در شرایط آنها نیستید که بخواهید دقیقا" تصمیمی مانند تصمیم آنها بگیرید. شما باید با توجه به شرایط و امکانات موجود خودتان در حال حاضر، تصمیم گیری نمایید.
گرفتن تصمیم درست، موجب میشود که شما از بابت آینده خیالتان آسوده باشد. به خوبی میدانید در این مسیری که قرار گرفتهاید قطعا" شمابه هدف و آرزوهایتان خواهید رسید.
پایان