اما به راستی چرا نوع نتیجه دریافتی باید این همه مهم باشد و در ما ایجاد ترس و نگرانی کند تا جایی که به روح و روان ما صدمه وارد نماید؟
پاسخ این سوال را باید در درون خودمان جستجو کنیم. ما آدمها بعد از انجام کارهایمان، انتظار دریافت پاداش داریم. هرکسی در هر جا و مکان و هر موقعیتی که هست، انتظار دارد بهترین نتیجه را از انجام کارهایش دریافت کند. زیرا بهترین نتیجه، همراه با پاداش قابل قبول است.
مثلا" من تلاش میکنم وبلاگ احساس آرام را به خوبی مدیریت کنم تا با ارائه مطالب مفید، مورد استفاده عموم قرار بگیرد. ضمن اینکه با بالا رفتن بازدید وبلاگ احساس آرام و بدست آوردن رتبه جهانی و کشوری، ارزش آن بالا رفته و این پاداشی است که من در ادامه تلاشم دریافت میکنم. هرچند پاداشی که کائنات در قبال یک کار مفید به شما میدهند اصلا" قابل قیاس با پاداش آدمها نیست.
این یک طرف سکه است. سمت دیگر سکه میتواند آن باشد که من به عنوان یک نویسنده، مطالبی را که به نظرم خوب و شاید قابل استفاده برای بعضیها باشد را در هر فرصت مناسبی، در وبلاگ احساس آرام قرار میدهم تا دیگران هم به نوعی از افکار و داشتههای ذهنی من با خبر بشوند. همانطور که مطالب دیگران میتواند برای من مفید بوده و من آنها را میخوانم، شاید مطالب من هم برای بعضیها مفید واقع بشود.
خوب اگر این تصور وجود داشته باشد، دیگر من ترس و نگرانی بابت اینکه وبلاگ احساس آرام بازدید قابل قبول و رتبه کشوری یا جهانی خوبی داشته باشد یا نداشته باشد را نخواهم داشت.
اگر هدف من از نوشتن، خدمت باشد دیگر نگرانی و ترس وجود نخواهد داشت. زیرا خدمت به دیگران، آنقدر ارزشمند است و از قدرت معنوی بالایی برخورددار میباشد که اجازه نمیدهد هیچ ترس و دلهره و هیچ نیروی منفی در پیرامون خود حضور داشته باشد. زیرا خدمت به دیگران موجب میشود که ما از نیروهای مثبت دیگران هم بهره مند بشویم.
ترس از بدست آوردن نتیجه دلخواه یا به دلیل به دست نیاوردن پاداش است و یا از دست دادن چیزهای ارزشمند دیگر.
دانش آموزی که قرار است اگر نمره قابل قبولی را دریافت کند آنگاه نام او در لیست کسانی قرار بگیرد که به اُردوی تفریحی خواهند رفت، اگر تفکر و باور درست و منطقی از درس خواندن و گرفتن نمره، نداشته باشد قطعا" گرفتار همان ترس و استرس خواهد شد.
ترس از نرفتن به اردو. اگر به اردو نرود دیگران چه خواهند گفت. قطعا" او را در گروه شاگردان تنبل خواهند دانست. خوب چه کسی دوست دارد او را تنبل خطاب کنند. دانش آموز تنبل بودن، باعث سر افنکدی در خانواده هم میشود. او نزد فامیل و دوست و آشنا نمیتواند سر خود را بلند کند. ضمنا" دیگر از خرید دوچرخه یا لب تاپ هم خبری نخواهد بود.
همانطور که ملاحظه میکنید، دانش آموز همواره یا نگران از دست دادن یه سری از داشتههایش است یا نگران بدست نیاوردن پاداش.
تا زمانی که این دانش آموز با این تفکر و باور درس بخواند، همیشه نگرانی و ترس درکنارش خواهد بود. او هرگز درس را نمیفهمد. او اصلا" نخواهد دانست که برای چه درس میخواند و برای چه نمره میگیرد!
این یک مثال ساده بود. این مثال در زندگی معمولی آدمها همیشه مصداق دارد. معمولا" همه ما آدمها خیلی از مواقع ترس و دلهره را تجربه کردهایم. ترس و دلهرهای که ابتدا در ذهن و تصورات خود ایجاد کرده و بعد در زندگی واقعی آنرا تجربه نمودهایم.
البته روانپزشکان معتقد هستند که ترس به مقدار کم آن نه تنها بد نیست بلکه خوب و لازم هم هست. شما وقتی در یک ارتفاع و بلندی ایستاده اید، این حس ترس است که اجازه نمیدهد شما حرکات غیر معقول انجام داده و سقوط کنید.
همانطور که قدرت تجسم و تصور کردن در زمینه منفی آن، میتواند باعث بشود که کیفیت اتفاقات زندگی ما، مخصوصا" گرفتن نتیجه خراب بشود، به همان نسبت، تصور خلاق و تجسم مثبت هم میتواند باعث بهبود وضعیت و کیفیت اتفاقات زندگی و دریافت بهترین نتیجه بشود.
این نعمت و امکان ارزشمند و بزرگ که تجسم خلاق و تصور کردن نام دارد را خداوند مهربان فقط به من و شما عنایت کرده است. فقط آدمها از این قدرت عظیم و فوق العاده برخوردار هستند.
گاهی اوقات ممکن است دیگران بگویند که خیالبافی مسخره است و اصلا" منطقی نیست و در ادامه برای متقاعد کردن ما از ضربالمثل معروف، شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لُپ لُپ خورد گَه دانه دانه، استفاده نمایند.
در چنین مواقعی باید به آنها گوشزد کرد که، آن شتر است و آن ضربالمثل درمورد یک جانور بیان شده و من و شما یک آدم هستیم. انسانی با قدرت و نیروهای خارق العاده که خداوند مهربان آن را به رایگان در اختیار ما قرار داده است. پس مقایسه کردن خویشتن با یک شتر اصلا" عاقلانه و پسنیدیده نیست.
برای از بین بردن استرس و نگرانی قبل از گرفتن نتیجه، شما میتوانید آن اتفاق و رخداد را قبل از انجام، یک بار یا چند بار در ذهن خود انجام بدهید. ذهن شما این قابلیت را دارد که بتوانید تمامی اتفاقات آینده را قبلا" بصورت تجسم و تصویر سازی در ذهن خود ببینید و انجام بدهید. درحین انجام دادن ممکن است به کمی و کاستی آن بیشتر پی ببرید.
اما لازم است که بدانید این کار باید بصورت تکرار انجام بشود. شما باید کاری را که قصد انجامش را دارید چند بار در ذهن خود به بهترین شکل ممکن و دقیقا" به همان صورتی که دوست دارید رخ بدهد انجام بدهید. با تمام زوایا و با دقت فراوان.
ضمیرناخودآگاه ما نمیتواند تشخیص بدهد که این تصویر، هم اکنون درحال انجام است یا اینکه فقط یک تصور است. ضمیرناخودآگاه ما بصورت خودکار آن اتفاقات را به عنوان یک عمل انجام شده ثبت کرده و به کائنات ارسال میکند. ضمیرناخودآگاه با این باور این تصویر را به کائنات ارسال میکند که گویا یک فرمان و دستور از طرف ماست و باید به زودی اجرا بشود.
حال هر چقدر این تصور و تجسم با احساس مثبت و بهتر انجام بشود، کیفیت اتفاق افتادن آن در آینده توسط کائنات، بهتر و زیباتر خواهد بود.
شما تا میتوانید باید به خواسته و هدف خود شاخ و برگ بدهید. آن را ویرایش کنید. به هر صورتی که دلتان میخواهد برایتان رخداد نماید تصور کنید. برای ضمیرناخودآگاه و کائنات، هیچ محدودیتی وجود ندارد.
برای اینکه بتوانید از تجسم خلاق و تصویرسازی ذهنی خوب استفاده کنید باید شروع به تمرین کنید.
از کارهای کوچک شروع کنید. مثلا" اگر قصد دارید برای خرید به بیرون بروید، ابتدا در یک جای آرام و ساکت بنشینید و با چشمان بسته و تمرکز در خیال خود آن کار را انجام بدهید.
در خیال و تصور خود، لباس بپوشید و از خانه خارج بشوید. از مسیری که قصد عبور دارید حرکت کنید. به فروشگاهی که قصد خرید کردن از آن را دارید وارد بشوید. دوست دارید فروشنده با شما چگونه برخورد کند؟
دلتان میخواهد چه نوع لباس با چه قیمت و کیفیتی بخرید. دوست دارید چه مقدار برای آن لباس پول پرداخت کنید؟ و هر چیز دیگری که به ذهنتان میرسد را درذهن خود تصورکنید. بعد ازتصور کردن، چشمان خود را باز کنید و لباس بپوشید و از خانه خارج بشوید.
شاید باور نکنید اما شما دقیقا" همان مسیر و کارهایی را انجام خواهید داد که دقایقی قبل یا ساعتی قبل، درذهن خود تصور کرده بودید. یا بسیار شبیه آن را تجربه میکنید.
زیرا که ضمیر ناخودآگاه شما آن تصورات را به کائنات ارسال کرده و کائنات درحال چیدمان آن اتفاقات به همان شکل درخواستی شما خواهد بود..
شاید عدهای بگویند، اینها همگی حرف است و در عمل خبری از آنها نیست. خوب من قصد ندارم به زور و اجبار این مطالب را به شما القا نمایم. شما حق دارید که امتحان کنید. تست کنید و ببینید آیا جواب میدهد یا خیر؟
همانطور که گفتم از کارهای کوچک و به نظر پیش پا افتاده شروع کنید. تمرین نمایید. آنقدر ذهن و تصورات ما مشغول امورات منفی میشود که گاهی اصلا" حتی تصورکردن یک اتفاق خوب از قبل، گاهی برایمان سخت به نظر میرسد.
بجای تصور و تجسم منفی و دیدن اتفاقات آینده به صورت منفی و ناخوشایند، دقیقا" برعکس آنرا درذهن خود ببینید.
این کار باعث میشود که تا حد زیادی ترس و نگرانی از گرفتن نتیجه به حداقل برسد.
برای هدفهای خود ارزش تعیین کنید. مثلا" اگر قصد خرید وسیلهای را دارید یا قصد رسیدن به هدفی خاص را دارید، آن هدف را ارزشمند تعریف کنید. به نوعی که وقتی به آن هدف میرسید، هم برای خودتان مفید باشید هم دیگران.
تعیین ارزش برای هدف خود، باعث میشود که انگیزه شما بیشتر شده و دیگر فقط خودتان را نبینید.
سهیم بودن دیگران در استفاده از هدف و نتیجه ما، باعث میشود که بصورت ناخواسته، قدرت و نیروی مثبت دیگران به نوعی در کارهای ما نفوذ کرده و باعث بهبود روند دریافت نتیجه بشود.
ما هرچه بیشتر بتوانیم از نیرو و قدرت و احساس مثبت دیگران در رسیدن به هدف خود استفاده کنیم، به همان نسبت، هدف بهتر و قابل قبول تری نصیب ما میشود.
تکرار جملاتی مانند، من با رسیدن به آن هدف عالی میتوانم بیشتر برای خود و اطرافیانم مفید واقع بشوم. من بعد از رسیدن به آن هدف و خواسته، بیشتر میتوانم به دیگران خدمت کنم، موجب دلگرمی شما خواهد شد.
دیگران را در اهداف خود، در ذهن خود سهیم کنید. نگران آن نباشید که ممکن است آن هدف و خواسته از دست شما برود. اصلا" اینطور نیست. شما با سهیم کردن دیگران در هدف و خواسته خود، از نیرو و توانایی آنها بصورت غیر مستقیم در رسیدن به هدف خود استفاده کرده اید.
وقتی دیگران در بدست آوردن هدف شما سهیم میشوند آنگاه گویی نگرانی شما از نرسیدن به آن هدف، به هزار بخش تقسیم میشود و سهم شما یک سهم بسیار کوچکی خواهد بود که اصلا" ارزش ناراحت کردن شما را نخواهد داشت.
به همان نسبت وقتی دیگران را در ذهن خود سهیم بدانید، خوشحالی دیگران باعث خوشحالی شما شده و این شادی همچنان به میزان زیادی انتقال پیدا میکند.
من وقتی صاحب آن اتومبیلی که مورد نظرم است شدم، حتما" اطرافیان و دیگران، حتی افراد غریبه هم میتوانند از سواری این اتومبیل به نوعی بهره ببرند.
کائنات این اتومبیل را در اخیتار من قرار میدهد تا من بتوانم ضمن استفاده شخصی، در صورت لزوم، به دیگران هم استفاده و بهره برسانم.
شما وقتی دیگران را در خواسته های خود سهیم میکنید، در واقع انرژی مثبت دیگران را به سمت هدف خود جذب میکنید. اگر به تنهایی یک یا ده تا پیام حاوی انرژی، حاوی درخواست هدف، به کائنات ارسال نمایید، آنگاه وقتی دیگران در هدف شما سهیم شدند، هزاران بلکه میلیونها پیام حاوی انرژی مثبت به کائنات ارسال خواهد شد. کائنات قطعا" سریعتر و با بهترین کیفیت به خواسته شما پاسخ میدهند.
اجازه ندهید که سخنان طعنه آمیز دیگران، باعث خراب شدن احساس شما شده و شما را از رسیدن به هدفتان دور کند.
شخصی که نگران طعنه و ریشخند اطرافیانش، بخاطر رد شدن در آزمون رانندگی است این ترس از مسخره شدن، ترس از اینکه دیگران چه بگویند، ترس از اینکه مبادا دیگران او را یک فرد کُند ذهن و کم استعداد تصور کنند، باعث میشود که مانند یه آدم فلج، نتواند از تمامی توانمندیهای خود استفاده درست و بهینه بنماید.
یک آدم فلج با وجود اینکه از نعمت دست و پا برخورد است اما توانایی حرکت دادن آنها را ندارد حتی حرکت دادن یک انگشت دست یا پا هم برایش ممکن نیست.
گاهی اوقات ما خود را فلج ذهنی میکنیم. باورمان فلج میشود . قدرت تصور و تجسم خلاق ما فلج میشود و ما دیگر با وجود داشتن این همه استعداد و توانایی، دیگر نمیتوانیم از هیچ یک از آنها استفاده نماییم.
دوباره به مثال شخصی که میخواهد آزمون رانندگی انجام بدهد توجه بفرمائید.
لطفا به این طرز فکر و تصور دقت بفرمایید:
" من زمانی در این آزمون قبول میشوم که به بهترین شکل ممکن رانندگی نمایم. افسر راهنمایی و رانندگی به درستی میداند که چه موقع امتیاز قبولی را به من بدهد.
او به خوبی تشخیص میدهد که چه زمانی من را به عنوان یک هنرجوی ماهر شناخته و قبول نماید. پس ترس و دلهره من نه تنها کمکی به رانندگی بهتر من نمیکند بلکه باعث میشود دست و پای خودم را گم کرده و نتوانم نتیجه مطلوب را دریافت نمایم.
من باید با دقت و تمرکز رانندگی کنم. من باید آموختههای خودم را به درستی در هنگام رانندگی به کار ببرم. رانندگی فرایندی پیچیده و حساس است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. افسرراهنمایی و رانندگی هر چقدر سخت گیرتر باشد، قطعا" قبولی من با امتیاز و ارزش بیشتری همراه خواهد بود.
اما شاید برایتان جالب باشد بدانید که افسر راهنمائی و رانندگی هنگام آزمون، بیشتر از اینکه به نوع رفتار شما در رانندگی نگاه کند به احساس شما توجه میکند. یعنی این احساس شماست که باعث میشود افسر راهنمائی و رانندگی نگاه مثبت یا منفی نسبت به عملکرد شما داشته باشد.
وقتی در درون به خودتان اعتماد ندارید و با خود میگوئید، حتما" رد خواهم شد و من نخواهم توانست قبول بشوم، آنگاه همین طرز تفکر موجب ایجاد یک احساس منفی در شما خواهد شد. احساسی که به رفتار شما هنگام رانندگی انتقال پیدا کرده و موجب میشود تا مورد قبول افسر راهنمائی و رانندگی واقع نشود.
طرز تفکر و تصور دوم:
ای بابا، باز هم امتحان. این افسر راهنمایی و رانندگی با من خصومت شخصی دارد. او دفعه قبل به عمد مرا مردود کرد. من که تمرین کافی دارم پس برای چه مرا مردود اعلام کرد؟ این بار هم مرا رد میکند. اصلا" همه میگویند او سخت گیرترین افسرراهنمایی و رانندگی است. این بار هم رد میشوم. کاش میشد به نوعی از این امتحان فرار میکردم . اصلا" حس خوبی ندارم. خیلی سخت میگرند.
دوستم چقدر راحت قبول شد. فقط یک پارک دوبل ساده از او خواست. این هم از شانس ما. اصلا" چه نیازی به این هم سخت گیری است؟ این همه تابلو. این همه سوال. این همه تست؟ رانندگی مگر چیست؟ بنشین توی ماشین و روشن کن و گاز بده. این طوری من اصلا" نمیتوانم یک راننده خوب از آب در بیایم.
همانطور که ملاحظه میکنید، دو نفر با دو طرز تفکر متفاوت که قطعا" نتایج متفاوتی هم بدست خواهند آورد، در این آزمون شرکت میکنند. یکی با تفکر مثبت و درست که نتیجه، بهبود وضعیت رانندگی او خواهد شد و با امتیاز بالایی قبول شده و در آینده تبدیل به یک راننده ماهر و حرفه ای میشود.
و دیگری شخصی که با تفکرات منفی خود، بعد از گرفتن گواهینامه رانندگی هم احتمالا" باید شاهد تصادفات و اتفاقات ناگوار زیادی باشد، چون نگاه و باورش نسبت به رانندگی منفی بوده است. نگاه منفی و باور منفی، اتفاقات منفی را از طرف کائنات برای ما به دنبال خواهند داشت.
در پایان یک راه حل بسیار ساده را برایتان بازگو میکنم تا هنگام مواجه شدن با مسائل از ترس و دلهره به دور باشید.
اگر قصد انجام کاری را دارید سعی کنید به هیچ عنوان آن را در ذهن خود مرور نکنید. اگر توانائی آن را دارید که به شکل قابل قبولی آن را در ذهنتان به تصویر بکشید که اشکالی در کار نیست بلکه خیلی هم خوب است.
اما چون معمولا" این کار کمی دشوار است توصیه میکنم اصلا" هیچ تصویری از اتفاقات آن را در ذهن خود تصور نکنید. بسیار آرام و با حوصله حرکت کنید. از عجله و شتاب خودداری نمائید.
آرامش و حوصله داشتن در اینگونه مواقع باعث میشود تا تمام اتفاقات به موقع و سر جای خودشان به انجام برسند. شما با کسی درگیر نمیشوی. به بهترین شکل ممکن با شما برخورد خواهد شد. کار شما به بهترین شکل ممکن انجام میشود. فقط عجله و شتاب به خرج ندهید. عجله و شتاب احساس شما را خراب خواهد کرد. آشفته خواهید شد.
وقتی احساس شما خراب میشود آنگاه ضمیرناخودآگاه برداشت منفی از وضعیت شما خواهد داشت. این احساس منفی شما بلافاصله به کائنات منتقل شده و کائنات به تصور اینکه شما در یک وضعیت بدی قرار دارید، بصورت اتوماتیک کیفیت اتفاقات آتی شما را خراب خواهد کرد.
یعنی شما وقتی برای انجام کاری مثلا" به یک اداره مراجعه کرده باشی، به خاطر احساس خراب شما و عکس العمل کائنات، کار اداری شما به خوبی انجام نمیشود. ایرادهای متعددی در پرونده شما پیدا خواهد شد. کارمندان شما را تحویل نخواهند گرفت. احساس میکنید تمام آنها عصبانی و ناراحت هستند.
تمام اینها نتیجه احساس خراب شماست که به خودتان بازگشت کرده است.
پس کاملا" آرام و خونسرد باشید و به آهستگی قدم بردارید.
یک بار امتحان کنید.
پایان