هر چیزی که ما میبینیم، میشنویم، لمس میکنیم، حتی حس بویایی و چشایی ما، همه به صورت فرمان هایی خوب یا بد، به ضمیرناخودآگاه ما انتقال پیدا میکنند. بدون کوچکترین کم یا زیاد شدن.
پس به شدت مراقب آنچه که میبینیم، میشنویم و هر آنچه به زبان میآوریم باید باشیم. زیرا تمامی این ها فرمان هایی هستند که به زودی به ضمیرناخودآگاه میرسند و خوراک او را تشکیل خواهند داد.
مثلا" ممکن است با دیدن صحنه ای دلخراش و یا شنیدن موزیکی غمگین و یا سخن گفتن در مورد موضوعی ناراحت کننده، حال ما خراب بشود. احساس خوبی نداشته باشیم.
این دقیقا" همان اتفاقی است که رخ میدهد. ضمیرناخودآگاه هر آنچه را که دریافت میکند، به صورت ناخواسته و ناآگاهانه و غیر ارادی تبدیل به معادل فیزیکی خودش خواهد نمود.
اصلا" برای ضمیرناخودآگاه مهم نیست که این دریافتی ها به چه منظوری صادر شده و از طرف چه کسی میباشد. چه محتوا و مضمونی دارد. او ناخواسته فرمان برداری میکند.
ضمیرناخودآگاه با دریافت هر آنچه که ما از طریق حرف زدن، دیدن و شنیدن به او میدهیم با ارتباط پیچیده ای که با کائنات عالم دارد آن را ذخیره میکند.
ضمن اینکه یک کپی از آن تصویر را در بایگانی خود نگهداری میکند اصل آن را به کائنات ارسال مینماید.
همان گونه که از قول استاد ارجمند دکتر علیرضا آزمندیان، عرض کردم، تعریف کائنات را این گونه بیان کرده اند:
" تمام عالم هستی به غیر از وجود نازنین خداوند مهربان و شما، تشکیل کائنات را میدهد."
یعنی به غیر از خدا و شخص شما، همه چیز در گروه و زیر مجموعه کائنات محسوب خواهد شد. به عبارتی وقتی که شما بتوانید با ضمیرناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنید آنگاه تمام هستی در اختیار شما قرار خواهند گرفت تا شما به خواسته خود برسید.
خیلی از آدمها به درستی نمیدانند که آنچه را که میبینند یا میشنوند و یا هر آنچه که به زبان میآورند یا هر آنچه که از ذهن خود میگذرانند، تا چه اندازه در شکل دادن به اتفاقات زندگی آنها موثر است.
شما وقتی به زیبایی صحبت میکنید و هر آنچه که ببینید زیبایی و مثبت باشد آنگاه همیشه چیزهای زیبا و مثبت و امیدوار کننده بشنوید، مطمئن باشید که خوراک مناسبی را به ضمیرناخودآگاه خود داده اید.
لذا میتوانید منتظر تماشا و تجربه اتفاقات زندگی به بهترین شکل ممکن باشید.
ضمیرناخودآگاه ما فقط یک چراغ جادو است. او کاملا" مطیع و فرمان بر است. هر آنچه را که به او گفته شود بدون چون و چرا انجام میدهد.
اطلاعات رسانده شده به ضمیرناخودآگاه به کائنات ارسال میشود.
فرایند پیچیده ای که در این مقال نمیگنجد. در واقع گویی یک چرخه بین خواسته ها و آرزوهای آدمی و ضمیرناخودآگاه و کائنات و اتفاقاتی که رخ میدهند وجود دارد.
این گردونه همیشه درحال حرکت است. هیچ وقت توقفی در کار نیست. زیرا ما همیشه میبینیم و همیشه میشنویم و همواره در حال سخن گفتن هستیم.
همین طور دائما" ارتعاشات فکری بی شماری تولید میکنیم. گاهی اوقات بعضی از آدمها شکایت میکنند که من خیلی فکر میکنم. به آرزوهای خوب خودم میاندیشم اما هیچگاه به آنها نمیرسم.
آنها نمیدانند که فقط فکر کردن کافی نیست. فکر باید با احساس همراه باشد.
هر آنچه که ما از طریق ضمیرخودآگاه خود دریافت میکنیم وقتی که به ضمیرناخودآگاه ما منتقل میشود، در آنجا اتفاق عحیبی رخ میدهد.
برای اینکه ضمیرناخودآگاه ما بتواند آن اطلاعات و خوراک را به کائنات ارسال کرده تا به معادل فیزیکی خود تبدیل شوند حتما" باید احساس وارد عمل بشود.
اگر آن اطلاعات همراه با احساس قوی نباشد هرگز ضمیرناخودآگاه آن را به کائنات ارسال نکرده بلکه بلافاصله در بایگانی خود ذخیره و از آن میگذرد.
احساس بسیار مهم است. مهم است که شما در هر لحظه چه احساسی داشته باشید. قدرت احساسات شما بستگی به میزان قوی بودن دریافتی هایتان از ضمیرخودآگاهتان دارد.
اگر هر آنچه را که میبینید و میشنوید و در موردش حرف میزنید بسیار تاثیر گذار باشد و با علاقه و اشتیاق تمام آن را دریافت کنید، آنگاه احساسی متناسب با آن در شما ایجاد خواهد شد.
آن احساس خیلی مهم است که میتواند چاشنی پرتاب اطلاعات شما به کائنات از طریق ضمیرناخودآگاه باشد.
گاهی پیش میآید که شما متاثر شده اید. احساس خوبی نداشته اید. میگوئید حال و حوصله ندارم. نه حوصله حرف زدن دارید و نه حوصله شنیدن و دیدن. این همان زمانی است که شما آن احساس قوی را دریافت کرده اید.
حال اگر این احساس به واسطه تجربه دیدن و شنیدن، منفی و مایوس کننده بوده باشد آنگاه احساس شما یک احساس منفی خواهد بود. احساس منفی شما همراه با اطلاعاتی که از ضمیرخودآگاه دریافت کرده اید به ضمیرناخودآگاه منتقل میشود.
هر چقدر این احساس عمیق تر و قوی تر باشد ضمیرناخودآگاه با قدرت بیشتری آن را به سمت کائنات ارسال خواهد نمود.
هر چقدر هم که با قدرت بیشتری به سمت کائنات ارسال بشود به معنی آن است که کیفیت آن اتفاق به طرز ملموس تر و قوی تری رخداد خواهد کرد.
پس بسیار مهم است که ما همیشه مراقب دیدن و شنیدن خود باشیم. مهم است که چه به زبان میآوریم. زیرا تمام آنچه که ذهن ما دریافت میکند دارای نوعی انرژی هستند که تبدیل به معادل خود میشوند.
در این جا این انرژی تبدیل به احساس میشود. برای اینکه اتفاقات زندگی را به بهترین شکل ممکن تجربه کنیم باید خوب ببینیم و خوب بشنویم.
خوب سخن بگوئیم تا احساس خوبی داشته باشیم.
چون این احساس است که کیفیت اتفاقات زندگی شما را رقم میزند.
پایان